در گاهشمار حکومت جمهوریاسلامی روز ۱۶آذر به عنوان روز دانشجو نامیده شده که در اصل خاستگاه آن شانزدهم آذر سال ۳۲ به کشته شدن سه دانشجوی دانشگاه فنی تهران در درگیری نیروهای امنیتی با دانشجویان معترض جبهه مقاومت ملی(طرفداران مصدق)در فضای چپ زده آن دوران معترض به از سرگیری روابط دیپلماتیک با بریتانیا و سفر ریچارد نیکسون بعد از ۲۸مرداد به تهران می باشد.
آیا روز دانشجو همچنان متأثر از امتداد یک توهم در کودتا بودن برکناری مصدق و چیرگی تفکر چپ در واکنشهای آن زمان ماندنی نیست؟!حقیقت چیست؟؟
در سال۳۲ فضای سیاسی ایرانمان دستخوش تحولات بسیاری شده بود که مهمترین آن توهم در کودتا بودن برکناری دولت مصدق با همکاری بریتانیا و آمریکا تحت عناوینی مانند عملیات آواکس توسط سازمان سیا و داده شدن رمز کودتا از رادیو بی بی سی همچنان بعد از گذشت ۶۸ سال هر ساله رنگ و لعاب تازهای توسط طرفداران مصدق و جمهوریاسلامی در جبهه غربسیزتی نیز واقف می شود.
اما در توضیح کوتاهی باید به واقعیت برکناری مصدق توسط شاه قانونی کشور بر اساس اختیارات در قانون اساسی مشروطه مبنی بر عزل و نصب وزرا و رئیس دولت اشاره کرد و همچنین به اقدام غیر قانونی مصدق در برگزاری رفراندوم برای انحلال مجلس و در ادامه،سرکشی از فرمان خلع شدنش توسط شاه و اقدام به آشوب علیه حکومت شاه توسط طرفدارانش از حزب توده پرداخت…
حکومت جمهوری اسلامی پس از اشغال در بهمن ۵۷ و تشکیل دولت موقت با همراهی طرفداران مصدق (جبهه ملی) از قبل علیه دشمن مشرکشان محمدرضاشاه به کار بودند و در واقع در گاهشمار جمهوری اسلامی از جمله روزهای جعلی در پیوند مشترک با مصدقیها اولی ملی شدن(حکومتی شدن) صنعت نفت در ۲۹ اسفند ماه و کودتا بودن برکناری مصدق در ۲۸مرداد در راستای آمریکاستیزی جعل شده چرا که حکومت آخوندی نه تنها به مصدق و مصدقیها اعتقادی نداشته بلکه چندی پس از تثبیت حکومت به کمک جبهه ملی،این حزب و طرفدارانش توسط خمینی ملحد اعلام شدند و آنها این واپسزدگی را در کنار دروغ های نسبت داده به خودشان از ملی شدن صنعت نفت (حکومت شدن) و کودتای جعلی گرفته تا روز جعلی دانشجو به عنوان افتخار و بزرگداشت به جلو برده اند!
سال ۳۲ پس از شکست یاغیگریهای مصدق علیه شاه قانونی کشور و اعلام جمهوری توسط حسین فاطمی وزیر خارجه مصدق،محمدرضا شاه به کشور بازگشت و اساس امور از سر گرفته شد اما واکنشهای ناآگاهانه و کژدار و مریز به اتفاقات مرداد ماه۳۲ در فضای آلوده به تفکر چپ و مارکسیسم و همچنین ملیخواه کشور همچنان ادامه داشت.
سازمان های سیاسی تشکیل دهنده جبهه ملی موقتاً در یک اجماع و مقاومت سیاسی “نهضت مقاومت ملی” را تشکیل دادند و اعتصابات و تظاهرات پراکندهای را در پاییز سال۳۲ در دانشگاه تهران که آنروزها زیر هژمونی حزب توده(وابستگان شوروی) بوده دست زدند که مهمترین آنها در ۱۶ مهر و ۲۱ آبان ماه در اعتراض به محاکمه مصدق بود.
روابط دیپلماتیک ایران و بریتانیا که در حکومت مصدق در فضای ملی شدن و در واقع حکومتی شدن صنعت نفت تحت شعاع قرار گرفته بود و متأثر از تنش های سیاسی، سفارت بریتانیا توسط وزارت خارجه مصدق بسته شده بود و مصادف با آذر ماه سال ۳۲ خبرهایی مبنی بر بازگشایی سفارت بریتانیا به گوش می رسید و از طرفی خبر سفر ریچارد نیکسون معاون رئیس جمهور آمریکا به تهران موجبات اعتراض در ۱۶آذر دانشگاه تهران توسط جبهه مقاومت ملی را فراهم کرد! تریبونهای مختلف در جای جای دانشگاه تهران به راه انداخته شده بود و دانشجویان تحت فضای چپ و حامی مصدق از طرف جبهه مقاومت ملی به سخنرانی ها در اعتراض به بازگشایی سفارت بریتانیا و سفر نیکسون به تهران و تهییج فضای دانشگاه به سمت ناامنیها پرداختند.
درگیری نیروهای ارتش که آن زمان در نبود نیروهای سرکوبگر و خفقانپرور مثل لباس شخصی ها و ضد شورش حکومتیِ امروزه در جمهوریاسلامی،به دانشگاه برای برقراری نظم رفته بودند که در ادامه و کشیده شدن آشوبها در دانشگاه فنی اقدام به برخورد کرده بودند و در آن وقایع سه دانشجو با نامهای احمد قندچی،مهدی شریعترضوی و مصطفی بزرگنیا با شلیک گلوله کشته شدند کماینکه به خاطر فضای خفقان سیاسی در جمهوریاسلامی و وارونه جلوه دادن و دروغ نماییها اطلاعات درستی از وقایع آن روز دانشگاه تهران و کشته شدن آن سه تن در دست نیست.
۱۶ آذر در ایران و در اثنای حکومت جمهوریاسلامی به عنوان روز استکبارستیزی و در امتداد ۱۳ آبان (روز دانش آموز)مقارن با اشغال سفارت آمریکا با ماهیت ایدئولوژیک و حکومتی بودن،در واقع با دانشجو و هویت اصیل و فراحکومتی آن منافات دارد چراکه هر ساله حکومتی آکنده از خفقان و استبداد در فضای علمی با ترسیم غرب و آمریکا به عنوان نماد استبداد و استکبار هویت دانشجو را نیز تحتالشعاع قرار داده و روحیه آزاداندیشی و فضای باز سیاسی را با
نسخهی آخوندی و شرق گرایانه و در شرایطی کنترلی و اثرگذار مانند دفتر تحکیم حوزه و دانشگاه(از توصیههای کا.گ.ب) به بسیج دانشجویی و اساتید،انجمنهای اسلامی هضم داده و عقیم ساخته شده است.
در پایان برای ایران فردا در حکومت و فضای عاری از خفقان و ستیز علیه نظامها و حکومت های سیاسی مقهور توسط حاکمان،یک فضای باز سیاسی و فرهنگ دانشجویی مبتنی بر فعالیت آزادانه و چالشی در راستای تحقق جامعه آزاد و مردم سالار ایرانی را باید از ضرورت های مهم دانست.
هچنین برقراری یک حکومت واقعگرا ،دموکرات و غیر ایدئولوژیک تحت انقلاب برای برقراری یک قانون اساسی که هر مهم را در شکل صحیح و آزاد آن نهادینه سازد برای نام ایران مسئلت داریم.
۱۶/۹/۲۷۰۰