یک سیستم آموزشی قوی و مستقل از اعتقادات ایدئولوژیک، پایه و پشتوانه ای است برای تربیت نسل های خلاق برای ارتقا کشور و جامعه. اما ۴۳ سال پس از کودتای فرهنگی در ایران، بار دیگر رژیم جمهوری اسلامی تصمیم به تزریق ملاهای حکومتی به سیستم آموزشی گرفته تا دروس علوم انسانی به شیوه آنها به دانش آموزان آموخته شود. بنابراین تصمیم، آخوندهای فارغ شده از حوزههای علمیه سراسر کشور به عنوان معلم دروس علوم انسانی به مدارس گسیل خواهند شد. این در حالی است که پیش از این سیستم آموزشی رژیم بر خلاف رعایت اصل آزادی و حقوق بشر در آموزش مستقل از ایدئولوژی و مذهب برای کودکان و نوجوانان، در نوشتن کتب درسی از هر آنچه که تحریف تاریخ ایران و اسلام گرفته تا آموزش های نشأت گرفته از سیاست های توأم با شیعه گری رژیم و تروریسم، کوتاهی نکرده است.
آزادی حقی است که از لحظه تشکیل نطفه بشر باید محترم شمارده شود. جامعه و والدین حق ندارند اعتقادات و رسوم شخصی را به طفل بیدفاع تحمیل کنند و قطعاً باید فرزندان مصون از هرگونه تلقینهای مذهبی و فکری پرورش پیدا کنند چرا که انسان به لحاظ ساختاری در دوران کودکی دادههایی را برای پردازش شخصیت در آینده دریافت میکند و جوامع دموکراتیک تاکید بر آزادی فکری و اعتقادی همه انسانهای یک جامعه برای همگنی آنها تا سن قانونی را دارد.
در یک جامعه دموکراتیک و دارای چشم انداز و هدفمند، اصل پرورش و آموزش مهمترین رکن برای پایداری نسل های سازنده و حافظان جامعه می باشد که بالاترین سرمایه گذاری ها از این حیث را به خود اختصاص میدهند و این یک اصل ملیست و از ارکان این اصل آموزش فرامذهبی، غیرایدئولوژیک و ارزش محور است. در ژاپن بر اساس قانون اساسی، بالاترین بودجه کشور به آموزش اختصاص یافته و منجر کردید که گذاری رتبه نظام آموزشی این کشور در کنار کره جنوبی در بالاترین رابه جهانی قرار بگیرد. در ژاپن نه تنها دانش نظری بلکه احترام به خلاقیتها و کارهای دستی کودکان به جهت پویا بودن تکنولوژی و صنعت در آینده، مولفههایی مانند عشق، تعهد به کار و احساس مسئولیت را به کودکان در مدرسه می آموزند. حقوق یک معلم برابر با حقوق نخست وزیر این کشور است که صرفاً و نه تنها اهمیت این نظام آموزشی بلکه حرمت و ثقل بالای مسئولیت یک معلم و هدفمندی را در یک جامعه نمایانگرست.
در ایرانِ تحت حاکمیت جمهوری اسلامی که یک حکومت اقتدارگرا همچون کره شمالی، ایدئولوژی چتر گستردهای را بر همه اصول و ارکان جامعه گسترانیده است. رژیمی ایدئولوژی گرا که از لحظه شکل گیری نطفه یک انسان، تاکید بر رعایت دستورات شیعه دارد؛ از مستحبات قبل از رابطه جنسی گرفته تا دوران جنینی و پس از تولد که با خواندن اذان در گوش نوزاد، تحمیل نامی الزاماً عربی، از اعمال جراحی ذکر شده در سنت اسلام برای پسر ها گرفته تا برنامههای مذهبی، تحمیل حجاب برای دختران ۹ ساله و در کل القای شیعهگری که نص صریح سلب آزادی و حقوق بشر است.
سیستم آموزشی در یک رژیم تئوکراتیک و مذهبی، مکانی برای مغزشویی نسل های آینده است. در حاکمیت رژیم جمهوری اسلامی، با حجاب اجباری و قرائت قرآن، علم آموزی آغاز میشود، مکتب و تاریخ اسلام مقدم بر هویت ملی و ایرانی می باشد و از دوران پیش دبستانی خطکشیهای جنسیتی (تفکیکجنسیتی) را آغاز میکنند. اینگونه است که شاهد پرورش یافتن انسانهایی هستیم که در دوران بلوغ خود با یک دغدغه ذهنیِ هدایت نشده و سرکوب شده نسبت به جنس مخالف مواجه میشوند. انسانهایی که بعد از گذراندن سنین قانونی در دوران جوانی و دانشگاه از این تفکیک جنسیتی رها میشوند اما بیتجربگی و احساسات درگیر و هضم نشده منجر به آغاز روابطی هیجانی و غلط میباشد که منجر به انحطاط اجتماعی و بالارفتن آمار طلاق میشود. لذا یک جامعه پویا و سالم به انسانهایی سالم از لحاظ عقلی و آموزشی نیاز دارد که پشتوانه آن نظام آموزشی فرا ایدئولوژی میباشد.
از لحاظ سرمایه گذاری در امر آموزش نیز جمهوری اسلامی در رده هفتاد و سوم جهان است. کشوری غنی از منابع نفت و گاز و به لحاظ ژئوپلتیک نمونه در دنیا قطعاً درآمد سرانه پایینی ندارد بلکه اصل بر پرورش و بالندگی ایرانیان نیست چرا که رژیم جمهوری اسلامی نگرشی فراملیتی در امر منابع انسانی دارد و ترجیحاً بر گسترش شیعه در منطقه و جهان برای برقراری یک عقیده ضالّه در حکومت جهان را دارد. لذا چرخش قطبنمای ایدئولوژی جمهوری اسلامی تخصیص بودجه و اهداف را تعیین می کند. رژیمی که با ادعای محوریت حقوق مستضعفین، عدالت و آزادی به روی کار آمد با به راه انداختن جنگهای بیپایان عقیدتی با جهان و هدر دادن منابع ایران به پای ستیزه جویی های اقتدارگرایانه، نه تنها فقر را ریشه کن نکرد بلکه آن را نهادینه کرده است. کمیتهای به نام امداد امام به راه انداخت و صندوقهای سائلیت در دسترس مردم گذاشت و خود با بنیادی به نام مستضعفان به غارت دارایی های خصوصی مردم و مال اندوزی به اسم فقرا پرداخت.
پس از به هلاکت رسیدن تروریست نامی جهان قاسم سلیمانی، خامنهای دستور برداشت ۲۰۰ میلیونی یورو را از صندوق توسعه ملی برای فعالیتهای سپاه تروریستی قدس را داد و توسعه ملی در واقع توسعه ایدئولوژی و تروریسم بسیاق جمهوری اسلامی می باشد. ایندر حالی است که هنوز هم بعد از سپری شدن ۴۳ سال از عمر این رژیم، مدارس کپری و حتی مدرسه را در فضای صحرا و بیابان در مناطق محروم شاهد هستیم.
بهرغم این روزها که همه گیری بیماری کرونا وجود دارد نیز خانوادههایی توان خرید ماسک و حتی پرداخت حق ثبت نام برای مدرسه فرزندشان ندارند، سه میلیون و ۵۰۰ هزار دانش آموز از داشتن ساده ترین امکانات اساسی برای تحصیل؛ تلفن هوشمند/تبلت و اینترنت محرومند و حقوق و منابع ملت در جنگ افروزی در منطقه و دزدسالاری درون رژیم اجحاف میشود.
تمام شرایط ذکر شده در بالا، از یکسو منجر به منفی شدن نرخ رشد جمعیت و فرزندآوری شده و از سوی دیگر موجب افزایش چشمگیر مهاجرت نخبگان و متخصصان ایرانی شده است.
پس از ۴۳ سال بر همگان ثابت شد سیستم آموزشی در رژیم جمهوری اسلامی که بر اساس قانون اساسی این رژیم پایه گذاری شده از اساس ناکارآمد است. لذا حاکمیت یک قانوناساسی فاقد فردگرایی و فارغ از مذهب رسمی، با سیستم آموزشی فرا ایدئولوژی، در جهت ساختن جامعه ای پویا یک وظیفه حساس و تاریخیست. با برقراری این قانون اساسی می توان جامعه و کشوری ساخت مه با پشتوانه ذخایر طبیعی نه تنها در منطقه بلکه در جهان مورد حمایت و احترام سایر کشورها باشد.