دیدن کسی که لباسش عکس چگوارا دارد، یا دیدن عکس پروفایل چگوارا در مجارستان از طرف یک کوبایی مانند دیدن عکس هیتلر است از طرف بازماندگان هولوکاست یا مثل عکس خلخالی است برای ما ایرانیها.اما شباهتهای چگوارا و خلخالی، ایدههای انقلابی او با انقلابیون ۵۷ هم قرابت دارد:
چگوارا در نامهای به همسرش که در ۲۸ ژانویه ۱۹۵۷، کمی پس از پیاده شدن از کشتی نوشت: “اینجا، در جنگل های کوبا، زنده و تشنه به خون هستم.” همسرش این نامه را در کتاب خود، خاطرات چگوارا در سیرا ماسترا منتشر کرده است.
در سیرا ماسترا، وی یوتیمو گوئرا را به ظن خبرچینی به قتل میرساند: “مشکل را با یک هفت تیر کالیبر ۳۲ حل کردم. یک گلوله در سمت راست مغزش… حال وسائلش متعلق به من است.” بعد یک دهاتی را به قتل میرساند، چون ابراز تمایل کرده بود که هنگام ترک روستا توسط شورشیان، آنها را ترک کند.
در مواردی دیگر او تنها به اعدام نمایشی به عنوان یک روش شکنجه روحی اکتفا میکرد.
گاردیا و کورزو، دو محقق در فلوریدا که مشغول ساخت مستندی درباره چگوارا هستند، به اعترافات جایمه کوستا وازکز، یکی از فرماندهان سابق ارتش انقلابی که به “ال کاتالان” معروف بود دست پیدا کردهاند.
بسیاری از اعدامهای دوران مبارزه که به رامیرو والدز، وزیر کشور (پس از پیروزی) کوبا نسبت داده شدهاند در حقیقت با مسوولیت مستقیم چگوارا انجام شده بودند، چون والدز در دوران مبارزه در کوهستان تحت فرمان چه گوارا بود.
اما این “ماشین خونسرد کشتار” تا هنگام سقوط دولت باتیستا هنوز تمام ظرفیت بیرحمی خود را بروز نداده بود؛ تا اینکه بلافاصله پس از سقوط دولت، کاسترو او را به ریاست زندان لاکابانا گماشت. گوارا را در نیمه اول ۱۹۵۹، در تاریک ترین دوران انقلاب ریاست این زندان را بر عهده گرفت.
روش او به طرز ترسناکی یادآور لاورنتی بریا-رئیس پلیس مخفی و امنیت شوروی استالین- بود. دادگاهها بصورت نظامی برگزار میشد دستورالعمل ابلاغ شده توسط چگوارا این بود که از روی اعتقاد عمل کنند، به این
معنی که همه زندانیان قاتل هستند و روش انقلابی برخورد با آنها باید بیرحمانه باشد.
او انقلاب را بعنوان مجوز تغییر مالکیت به صلاحدید خود میدانست و پس از پیروزی انقلاب آقای مارکسیست پاک دین، قصر یکی از مهاجران را با پیروی از همین ایده تصاحب کرد.
اصرار بر خلع مالکیت افراد و ادعای تملک بر مناطق دیگران در سیاستِ قدرت چگوارا امری بنیادین بود. جمال عبدالناصر در خاطراتش ثبت کرده است که چگوارا از او پرسید چند نفر به خاطر سیاست اصلاحات ارضی مصر را ترک کردهاند؟
و هنگامی که ناصر پاسخ داد که کسی مصر را ترک نکرده است، او با عصبانیت گفت راه سنجشِ عمق تغییرات، تعداد افرادی هستند که “حس میکنند در جامعه جدید جایی ندارند.”