ولادمیر پوتینِ امروزی رئیس جمهور روسیه که به طور متمادی از سال ۲۰۰۰ قدرت سیاسی را در دست گرفته تا به امروز سال۲۰۲۲ که جنگ دوم و اصلی خود علیه اوکراین را بعد از سال ۲۰۱۴ و اشغال جزیرهی کریمهی اوکراین و الحاق آن به روسیه را در پی گرفته، دستخوش عوامل متعددی از ابتدای به قدرت رسیدنش تا متجاوز و تمامیتخواهِ امروز بوده! در این مقاله چند عامل اصلی را از نقش روسای جمهور دموکرات آمریکا و اتحادیه اروپا و خلاء محتوایی قدرت در ناتو را بررسی میکنیم. ضمناً جنبههای دیگر بحرانهای روز دنیا و عوامل مربوط دیگر به جنگ اوکراین را در مقاله های بعدی باز تر خواهیم نمود.
جا دارد توضیح کوتاهی را راجع به جنگ سرد در دوران پسا جنگ جهانی دوم بین غرب و شرق و در اصل بین اتحادیه جماهیر شوروی سابق و آمریکا بپردازیم. از پیمان آتلانتیک شمالی(ناتو) که در سال ۱۹۴۹ به پیشنهاد انگلستان با پنج عضو اولیه تشکیل شد و بعدها گسترش یافت. همچنین شالودهی آن اتحاد نظامی مقابل شوروی بود کماینکه اصل ماهوی آن صلح جهانی اعلام شده بود! پیمان ناتو حمله به هر کشور عضو ناتو را حمله به کل اعضا و کشورهای عضو خود قلمداد می کرد.
چند سال بعد در سال ۱۹۵۵ شوروی به همراه کشورهای اروپای شرقی پیمانی مشابهِ پیمان ناتو و در برابر ناتو را در ورشو پایتخت لهستان و به همین نام امضا کرد. این دو پیمان به اسم صلح، در برابر هم بسته شدند اما در اصل مقابله دو قدرت هستهای جهان بود!
در دوران آخرین رهبر اتحادیه جماهیر شوروی میخائیل گورباچف که رویکرد نزدیکی با غرب را جهت تسکین اوضاع شورویِ رو به زوال آن روزها و روابطش با جهان را در پیش گرفته بود و لقب «برادر گوربی» را که آن روزها آمریکاییها به او داده بودند در یکی از جلسات با آنها، وزیر خارجه وقت آمریکا که طی آن اگر گورباچف دیوار بین آلمان شرقی و غربی را فرو بریزد آمریکا و آلمان قول میدهند که ناتو یک وجب از خاک آلمان به سمت شرق پیشروی نکرده و به اعضایش اضافه نکند!
بارها جنجالهایی در انکار این سخنِ نقل شده از وزیر خارجه آمریکا که قول داده بوده ناتو از آلمان جلوتر نرود به پا شده اما افشاء یک سند در دانشگاه دفاع ملی جرج واشنگتن این سخن را از جیمز بِیکر تصدیق می کند و حتی رهبر آلمان غربی هم این قول را به گورباچف داده بوده! بعدها نیز سخنرانی دبیر کل ناتو در سال ۱۹۹۰ هم این گفته را تایید میکند. رویکرد محتوایی ناتو را تا این زمان و چرایی مخالفت مستدل فردی مثل پرزیدنت ترامپ با وجود ناتو در عصر حاضر را در یک مقاله مجزا بررسی خواهیم کرد.
پس از فروپاشی اتحادیه جماهیر شوروی در دسامبر ۱۹۹۱ پیمان ورشو نیز از بین رفت و پس از آن کشورهای اروپای شرقی رفتهرفته به عضویت ناتو در آمدند که تا به امروز اعضای ناتو به ۳۰عضو رسیده، اعتراض های پی در پی رئیس جمهور وقت روسیه بوریس یلتسین مبنی بر خلف وعده غربیها در عدم گسترش ناتو به شرق بالا گرفت…زمان ریاست جمهوری بوشِ پدر (جمهوریخواه) ناتو هیچ پیشروی به سمت شرق و روسیه نداشت و این پیشروی در دوران بیل کلینتون و دور دوم ریاست جمهوریاش در سال ۱۹۹۶ آغاز شد که آن را می توان آغاز یک جنگ سرد جدید علیه روسیهای دانست که بعد از فروپاشی شوروی، یلتسین اولین سفر خود در فوریه سال ۱۹۹۲ را به آمریکا کرد و پیام صلح خود و مردمش را به کلینتون رسانده بود و همچنان خواهان همکاری شده بود!هیچ نوع استدلال و توجیه و عامل ترغیبی برای این تصمیم بیل کلینتون دموکرات به عنوان رهبر اصلی ناتو وجود نداشت اما شاید بمباران یوگوسلاوی توسط ناتو در سال ۱۹۹۹ و به رسمیت شناختن جدایی کوزوو توسط آمریکا که اعلام استقلال های بعدی کشورهای آن حوزه را شامل میشد در این راستا بودند و این جنگ سرد را شدیتر کرد.
سال ۲۰۰۰ میلادی ولادمیر پوتین که پیشتر از معاونت بوریس یلتسین،شهردار سن پترزبورگ و ماقبل آن از جاسوسان و آموخته های سازمان کا.گ.ب در آلمان شرقی بوده به ریاست جمهوری روسیه رسید و در عجیب ترین اظهار نظر خود خواهان الحاق کشورش به پیمان ناتو شد! در دورانی که دیگر شوروی وجود داشت و پیمان ورشو در برابر پیمان ناتو،غنیمتی بود برای تحقق لفظ پیمان صلحی که روسیه هم با الحاق به آن می توانست ماهیتِ جنگِ سردی را از ناتو بردارد! به شخصه معتقدم که بُرد سیاسی در این پیشنهاد با پوتین بود چرا که آمریکا می توانست سیاستورزانه روسیهی مقابل ناتو را با پذیرش عضویت آن مهار کند اما نیت پوتین هرچه که بود و آیا می دانست که به خاطر ماهیت اصلی و ضد روسیِ ناتو با پیشنهاد وی مخالفت خواهد شد یا نه، ناتو (آمریکاییها) آن را رد نمودند!
پس از آن در برههی پس از رد عضویت روسیه در ناتو این بار پوتین درخواست عضویت در اتحادیه اروپا را مطرح کرد که این بار هم اروپاییها تمایل زدگیِ خود را نشأت گرفته از عدم پذیرش روسیه در ناتو توسط آمریکا دیدند و مصداق مخالفت خود را در وسیع بودن این کشور داشتند!
در کل رفتار غرب با روسیهای که پوتین در راس آن بود نه سیاستورزانه بود و نه دوراندیشانه! اروپایی که خط انرژی گاز خود را از روسیه و با ترانزیت از خاک اوکراین دریافت میکرد نمی دانست که ممکن است روزی همان پوتین انرژی را دستاویز و اهرم فشار و قدرت قرار دهد!اروپا می توانست عضویت روسیه را مطرح نگه دارد و مانند سایر منتظران پشت درهای اتحادیه اروپا مانند ترکیه و اوکراین روسیه را هم معطل کرده تا حتی بعضی روندهای دموکراتیک در این کشور را قوت بخشیده و با ترغیب سیاسی شکل تازهای به جامعه روسیه بخشد و نهایتاً در ساختن پوتین امروزی نقش ایفا نکند.
اما پوتینی که میراث دار قدرت از سال ۲۰۰۰ بوده باستثناء دورهای که مدودف رئیس جمهور شد و خودش هم نخست وزیر در فکر چارهای برای ماندگاری بیشتر در قدرت بود. تغییر قانون اساسی به نفع خود آن هم با رای مردمی که به آنها وعده افزایش حقوق به نسبت تورم و ارزش پول خارجی را داده بود اما یکی از جدالهای اصلی بین اروپا و روسیه در مسئله اوکراین در دوران رئیس جمهور مورد حمایت روسیهی اوکراین،یانوکوویچ بود که در سال ۲۰۱۴ با روند ابتدایی الحاق اوکراین به اتحادیه اروپا آغاز شد. اعتراضات سیاسی و مردمی در مخالفتِ یانوکوویچ با قرارداد اولیه تجاری اتحادیه اروپا شکل گرفت در آن زمان هنوز بحثی از پیوستن به ناتو به هیچ وجه در اوکراینِ هممرز با روسیه نبود!اما شاهد آن بودیم که سران اتحادیه اروپا مدام به اوکراین میرفتند و در اعتراضات مردمی در میدان اصلی شهر کیف شرکت میکردند و مردمی که رویای پیوستن به حوزه یورو را داشت بیشتر تشویق به اعتراض و مجاهدت در برابر رئیس جمهور تحت الحمایه پوتین می شدند…نهایتاً با گریختن یاناکویچ به روسیه آن انقلاب اروپایی در ظاهر پیروز شد اما پوتین در اقدامی تلافیجویانه جزیره کریمه را با تصرف و برگزاری یک همه پرسی نمایشی و غیردموکراتیک به خاک خود افزود همچنان به جدایی طلبان در منطقه دانباس (دونتسک و لوگانس) سلاح و مهمات برای کمک به جدایی از اوکراین می فرستاد و این دقیقاً زمانی بود که باراک اوبامایِ دموکرات رئیس جمهور وقت آمریکا بود و جو بایدن رئیس جمهور فعلی در آن زمان معاون اوباما بود. در همان دوران پسر جو بایدن هانتر بایدن با فساد پشت پرده سیاسی به ریاست هیئت مدیره شرکت گاز اوکراین گذارده شده بود و ماهانه ۵۰هزار دلار پول یا مفت دریافت میکرده و این اولین رئیس جمهور اوکراین بعد از انقلاب ۲۰۱۴ اروپایی پترو پروشنکو بود که با تهدید جوبایدن دادستان رسیدگی کننده به پرونده پسر بایدن را خلق کرد تا وام یک و نیم میلیارد دلاری از بایدن دریافت کند.
به همزمانی دوران ریاست جمهوری پرزیدنت ترامپ در آمریکا و ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهوری فعلی اوکراینِ در حال جنگ می رسیم. بحث های اروپایی شدن اوکراین و الحاق به ناتو پس از اشغال کریمه داغ بود اما در دوران ریاست پرزیدنت ترامپ، ولادمیر پوتین فعلی که با هدیهی یک اسب ۵۰ میلیون دلاری ریاست جمهوری ترامپ را تبریک گفته بود شخص دیگری بود و در انزوایی نظارهگرانهی تحولات به سر میبرد که حتی با اپوزیسیون جدی در داخل با سیاستهایش نیز مواجه بود. در مورد شخص ولادیمیر زلنسکی و رویکردهای ریاست جمهوریش در مقالهای مجزا خواهیم پرداخت.
اما به دوران همه گیری کرونا در جهان و تقلبات انتخاباتی در آمریکا که موجب روی کار آمدن جو بایدنِ دموکرات شد از جریانِ چپ جهانی، چین و روسیه گرفته تا جمهوری اسلامی و بعضی سیاستمداران سوسیالیست غربی خود را از وجود ترامپ در امان می دیدند و خلاء ترامپ بستری برای بعضی سورچرانیها و تاخت و تازها گشت.
در این بین ولادمیر پوتینی که با یک اسب ۵۰ میلیون دلاری به ریاست جمهوری ترامپ عرض ارادت کرده بود و جزء آخرین مقاماتی بود که به بایدن ریاست جمهوریش را تبریک گفت، زمینه را برای فشار به اوکراین در حال پیوستن به ناتو و اروپا و غرب کامل میدید و می دانست که فردی مانند بایدن که چندی پیش فرار مفتضحانه ارتش آمریکا از افغانستان را رقم زده بود آن مردِ با جَنَم برای رهبری ناتو و آمریکا نیست که امیال و مقاصد پوتین را تهدید کرده و مانع شود.
ولادمیر پوتین سال ۲۰۲۲ در ماه فوریه تحت عنوان عملیات ویژه نظامی برای مقابله با فاشیسم در اوکراین از شرق و شمال به اوکراین حمله کرد.بهانههای واهی از جمله آزمایشگاه بیولوژیک ساخت سلاح و تحت فشار بودن مردم جدایی طلب بخشی از منطقه شرقی از پروپاگاندایی نشأت گرفته بود که تجاوز و بحرانهای منطقهای و جهانی را متوجه اوکراینی ساخت که با وعده ۸ ساله الحاق به اروپا و ناتو در برابر روسیهی پوتین در حال جنگ و مقاومت است و در کنار و حمایهی خود سیاستمداران وعده دهنده آمریکایی و اروپایی را میبیند که فقط با حمایت سلاح هایی که استفاده بیشتر آنها نیاز به آموزش و مستشار نظامی دارد در حالی که هیچ برش سیاسی در برابر پوتین امروزی نشان نمیدهند.
آینده جنگ اوکراین و ادامه دار شدن بحران ها عضویت سوئد و فنلاند دیگر هممرزان روسیه در ناتو را پیش کشیده که گویی این هم اهرم فشار در برابر پوتین باشد برای پایان دادن به جنگ در اوکراین و تمکین به قدرت غرب.
در آخر از خیرهسری های اروپاییها و روسای جمهور دموکراتیک آمریکا از بیل کلینتون و اوباما گرفته تا جو بایدنِ امروزی در کنار به انزوا بردن ناتو و زیر سوال رفتن ماهیت و هیمنهی آن، ولادمیر پوتینی که روزی خواهان پیوستن به ناتو و اتحادیه اروپا بود را ساخته که هیچ اراده سیاسی در متوقف کردن او ندارند و به دل خوش کردن اوکراین برای مقاومت و عدم عقب نشینی از درخواست عضویت ناتو در برابر روسیه ادامه میدهند و عضویت سوئد و فنلاند را نیز در پی گرفتهاند.
در ادامه دو مقاله مجزا در مورد ۱.ناتو و چرایی مخالفت پرزیدنت ترامپ با آن ۲.زلنسکی از ابتدا و چالش های روبرو، ابعاد دیگری را از این موضوع روز جهانی و بحران اوکراین بازتر خواهیم کرد.