فتوای خامنه‌ای و اذعان اوباما بر صلح‌آمیز بودن حق مسلم هسته‌ای رژیم به کجا رسید؟از برجامِ نافرجام تا مذاکرات ننگ و دور بطلان

نویسنده: مهراد

۲۴ سپتامبر ۲۰۱۳ باراک اوباما رئیس‌جمهور وقت آمریکا از حزب دموکرات در نطق سالانه سران کشورها در سازمان ملل با اشاره به فتوای علی خامنه‌ای رهبر ج.ا مبتنی بر حرام بودن ساخت سلاح اتمی،این فتوا را گواهی بر صلح‌آمیز بودن برنامه هسته‌ای رژیم و برسمیت شناختن برخورداری حکومت جمهوری‌اسلامی از آنرا زمینه‌ای برای توافق دانست!!حال پس از قریب به ۹ سال از نطقِ وادادگی اوباما مقابل خامنه‌ای که مستوجب توافقی ولو بد و ناقص به نام برجام در سال ۲۰۱۵ توسط دولت وی و لغو آن پس از ظهور رئیس‌جمهور جمهوریخواه آمریکا،دونالد ترامپ در سال ۲۰۱۷،حال در دولت معاون سابقه اوباما،جو بایدن مجدداً مذاکراتی برای احیای آن توافق در جریان است!اکنون در حالی که جمهوری اسلامی حین مذاکرات،غنای اورانیوم را به بالای ۶۰ درصد رسانده و چندهفته بیشتر فاصله با دستیابی به بمب اتم ندارد،طرح سوالی تاریخی از باراک اوباما را میطلبد که آیا حالا با معنی فتوا آشنایی دارد یا باز هم افزایش غنای اورانیوم به بالای ۶۰ درصد مغایر با فتوای آیت الله نیست و این همان غنای ۵درصدِ صلح‌آمیز است؟!این مذاکرات ننگین احیای برجام در تاریخ سیاست اروپا و عملکرد خارجی دموکرات‌های آمریکا به کجا میرسد؟!

دولت دموکرات اوباما که با شعار حل و پایان بخشیدن به خطر و بحران هسته‌ای جمهوری اسلامی نیز در کارزار انتخاباتی ۲۰۰۸ پیروز شده بود ننگ تاریخی خود را با فرستادن نامه های بی‌جواب توسط شخص اوباما به علی‌خامنه‌ای بروز داده بود و در آنزمان با یک رژیم سرکش متکی به عمده فروش بی‌دغدغه منابع نفت و گاز و برخورداری از ذخایر ارزی بالا باکی از واکنش های منطقه ای و بین المللی به برنامه افشا شده هسته ای خود نداشت و همچنان همان طریقت به اصطلاح انقلابی و مکتبی خود را بدون هدف خاص و دارای فایده بودن برای منافع ملی پیش می‌برد.

روند آغاز بحران هسته‌ای جمهوری اسلامی از تاریخ افشاء فعالیتهای مخفیانه‌ی نطنز در سال۸۲ و پروسه جدل‌های سیاسی تا تحریم‌ها و توافق برجام در سال ۹۴ را قبلاً در مقاله ای با نام(میراث ترامپ و سراب بازگشت به برجام)در همین سایت که اولین ماههای حضور جو بایدن در کاخ سفید به عنوان رئیس جمهور نوشته بودیم توضیح داده شده است.

به نقطه عطفی برمیگردیم که زنگ خطر نگرانی و شوک بزرگ را برای رژیم یاغی جمهوری اسلامی به صدا درآورد!سال ۲۰۱۲ کنگره آمریکا طرح تحریم نفت رژیم جمهوری اسلامی را به تصویب رساند و برای تنفیذ به باراک اوباما تحمیل نمود.آن روزها نه تنها اردوگاه دموکرات‌ها در آمریکا بلکه جامعه اروپا و خریداران بزرگ نفتی نیز تحریم نفت رژیم را غیرممکن و غیر قابل تصور می‌دانستند و نهایتاً طرح تحریم نفت رژیم با ابتکار امیر عباس فخرآور از کنگره ملی ایرانیان در کنار رایزنی و مجادلات نمایندگان جمهوریخواه به تصویب کنگره و برای امضاء و اجرا به دولت اوباما محول شد.به فاصله آغاز تحریم نفت و مشتقات و تحریم‌های بانکی و مبادله‌ای از سال ۲۰۱۲ تا توافق برجام در ۲۰۱۵،رژیم جمهوری اسلامی نیاز به تغییر بازیگران و مجریان سیاست‌های خود در رایزنی‌ها برای رفع بحران هسته‌ای بود که علی خامنه‌ای هیچگاه خم شدن در برابر آمریکا و غرب را برای کسب گشایش بدست دولت احمدی‌نژاد و سعید جلیلی مذاکره کننده‌ای از اردوگاه راست افراطی و تحصیلکرده دانشگاه امام صادق انجام نمیداد و شأن خود را در نزد نیروهای متحجر و همچنین آنان رانزد عام نمیکاست!لذا مهندسی مجدد انتخابات و روی کار آوردن یک دولت متمایل به اصلاحات به وزارت جواد ظریف در امور خارجه برای خروج از بحران با رمز نرمش قهرمانانه را ضروری می‌دید. ناکارآمدی یک حکومت اقتدارگرا و ایدئولوژیک که طرحی برای آینده مردم و کشور براساس منافع ملی خود ندارد در دستپاچگی سیاسی به واسطه روندهای غیر مفید و نامعقولانه هسته‌ای و عقیدتی به توافق بد و ناقص مشهودست تا جاییکه تفاوتِ《برنامه جامع اقدام مشترک》یا برجام که یک کنفرانس مطبوعاتی بیش نبود را با یک معاهده بین‌المللی و مصوب نمیفهمیدند!که حتی وزیر خارجه باسواد و به ضعم خود پروفسور حقوق بین‌الملل از ورود کلمه تعلیق در متن برجام باخبر نبود و وجود آن را انکار می‌کرد و نه از نص صریح قانون اساسی آمریکا که هرگونه توافق بین المللی باید به تصویب سنا برسد تا معاهده شده و غیر قابل خروج یا سرکشی باشد!به اذعان سناتور تام کاتن در زمان انعقاد برجام با روی کار آمدن دونالد ترامپ با یک حرکت قلم،آمریکا از برجام خارج شد و آن را ملغی کرد!

ترامپ از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰ طلایی

ترین دوران فائق آمدن یک رئیس جمهور آمریکایی بر یاغیگریهای رژیم جمهوری اسلامی و به کارگیری هوشمندانه ترین ترفندها و تحریم‌ها برای از پای درآوردن رژیمی که خطر هسته‌ای شدن نظامی و آشوب و ناامنی در خاورمیانه را مضافاً منجر شده بود تا جایی زیرکانه با رژیم خامنه‌ای برخورد کرد که با پاسخ ندادن به ساقط کردن پهپاد ارتش آمریکا روی آبهای بین المللی خلیج فارس،حمله به آرامکو و پرتاب موشک به اطراف پایگاه عین‌الاسد به دام جمهوری‌اسلامی برای آغاز جنگ کوتاهی که جامعه جهانی آن را پایان دهد و هر دو را به میز مذاکره ببرد در حالی که دست پر با جمهوری اسلامی به عنوان مورد تهاجم گیرنده باشد،نیافتد!

به چند ماه قبل از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا برویم در حالی که اردوگاه حزب دموکرات دو نامزد جدی برای انتخابات ۲۰۲۰ دارد:برنی سندرز و جو بایدن یاددآوری کنیم که جان کری وزیر خارجه وقت آمریکا در امضای برجام،پس از خروج ترامپ از برجام به جواد ظریف گفته است که تا انتخابات ۲۰۲۰ صبر کنید تا یک رئیس‌جمهور دموکرات روی کار بیاید تا دوباره برجام را احیا کنیم!پس از انصراف برنی سندرز و اعلام کاندیداتوری جو بایدن به عنوان کاندید نهایی دموکراتها،رژیم جمهوری اسلامی هم او را رقیبی قدر برای دونالد ترامپ نمیدید و چهار سال آینده را باز در دست ترامپ دید که دمار از روزگار آنها در آورده و به لبه پرتگاه کشانده بود،به فکر عقب‌نشینی و تمکین رسیده بودند و آنرا خامنه‌ای در حساب توییتری خود روز ۱۵ رمضان مصادف با میلاد امام دوم شیعیان تحت عنوان صلح عالمانه امام حسن با معاویه زمینه‌سازی نیز کرده بود!

دونالد ترامپ نیز در کمپین‌های انتخاباتی ۲۰۲۰ خود نیز یکجا اعلام کرد که یک هفته بعد از پیروزی مجددش با ایران به توافق خواهد رسید!در پشت پرده چه مذاکرات و روندهای در حال انجام و رایزنی بود نمی‌دانیم ولی آنچه مسلم بود اذعان جمهوری اسلامی به پیروزی قطعی ترامپ و ناچاری در نوشیدن جامی زهرآگین تر بود و نکته موید این مهم را باید در رسیدن ذخیره ارزی جمهوری اسلامی در پایان کار ترامپ به کمترین مقدار ممکن یعنی ۴ هزار میلیارد دید که اکنون با چراغ سبز بایدن برای فروش نفت غیررسمی به چین و امکان مبادرت به صادرات گاز و برق به عراق،این ذخیره به ۱۰ هزار میلیارد در سال ۲۰۲۱ رسیده!!

عامل پیش بینی نشده برای تحقق پیروزی ترامپ و تمکین و عقب‌نشینی سیاسی_هسته‌ای و منطقه‌ای جمهوری اسلامی تحت دوازده شرط مرگ ترامپ،موج همه‌گیری کرونا بود که انتخابات و نحوه رای گیری و بسترسازی تقلب دموکرات‌ها را به ویژه در ایالتهای چرخشی از لحاظ نزدیکی آراء دموکرات و جمهوری خواه شد!دقیقاً پس از جمع‌آوری آرا الکترال کل بود که رژیم جمهوری اسلامی رویای دست نیافتنی روی کار آمدن مجدد دموکرات‌ها را تعبیر شده به واقع می‌دید و پایان کار ترامپ و احیای برجام را حتمی و آن کابوس خوفناک جدال سیاستمداری زبده و شجاع را برای برچیدن بساط رژیم پایان یافته دید و دقیقاً با اعلام خبر از سرگیری فعالیت‌های هسته‌ای،خلاف تعهدات برجام را پی گرفت.رژیم خامنه‌ای اقلاً این را درک کرده بود که خروج جمهوری اسلامی از برجام و پیشبرد برنامه اتمی می تواند یک دست بالاتر و اهرم فشار در مذاکراتی که دموکراتها برای احیای برجام در پی خواهند گرفت باشد اما آنچه که از آن غافل بود افتادن و ماندن در خندقی ساخته شده به دست ترامپ مملو از انزوا و تحریم‌های اساسی و جسورانه‌ای که دموکراتها جرات اندیشیدن به آن و اعمال آنها را نداشتند میبود!رژیم خامنه‌ای که تعبیر و تفسیر خود را از منافع ملی_امنیتی داشت نمی‌دانست که بایدنِ دموکرات در چهارچوب منافع آمریکایی میراث‌دار فتوحات ترامپ در مقابل جمهوری اسلامی است و از آن تحت عنوان آنچه که تحریم‌های غیر برجامی از جمله تحریم بیت خامنه‌ای و افراد برجسته که توان دسترسی به منابع افزوده خود در خارج را ندارد به عنوان کارت برنده،سد محکم و نقطه ضعفی کاری استفاده خواهد کرد!گواه سخنانم ادعای اعضای دولت روحانی در آخرین ماه‌های مذاکرات آنها در قالب برجام بود که رفع تحریمهای بیت خامنه‌ای و اعضایش را عمده‌ترین مسئله مذاکرات اعلام کردند که چند ماه مسئله اصلی مذاکرات بود و بی نتیجه ماند تا روی کار آمدن دولت بعدی و شروع مذاکرات.

حال بعد از روی کار آمدن دولت رئیسی و انتخاب علی باقری کنی تحصیل کرده‌ی دانشگاه امام صادق و برادر داماد خامنه‌ای که نزدیک ترین چهره به بیت و نیروهای ذوب شده در ایدئولوژی رژیم هستند بمانند سعید جلیلی رایزنِ ماقبل برجام به عنوان مذاکره کننده ارشد هسته‌ای، مذاکراتی سنگین،فرسایشی و توأم با درجا زدنها به نقطه اول را یک جدل سیاسیِ همچنان باخت_باخت پی میگیرد…و این درحالیست که غنی سازی اورانیوم رژیم که نباید بالاتر از ۵درصد می بوده به بالای ۶۰درصد رسیده که به اذعان کارشناسان بین‌المللی چند هفته تا تکمیل ساخت بمب اتم فاصله دارد و جالب‌تر

اینکه این روند همزمان با پیگیری مذاکراتِ در وین ادامه دارد! و اما باز این رژیم نابخرد خامنه‌ای است که نمی‌داند این بار با منطقه‌ای صلح کرده با اسرائیل که آن هم از دستاوردهای ترامپ علیه رژیم است و مطرح شدن خواسته‌های عربستان مبنی بر تغییر رفتار اساسی رژیم در منطقه و حتی دولت اسرائیل که برای حفظ امنیت خود از هرگونه مقابله نظامی و خرابکاری در ایران ابایی ندارد مواجه است!مضافاً رژیم در پی گرفتن تعهد و تضمین از آمریکا برای خارج نشدن مجدد از برجام،دریافت خسارت بابت خروج آمریکای ترامپ از برجام می باشد که اقلاً اینرا باید از دور قبلی برجام۲۰۱۵ می‌فهمیدند که هرگونه توافق روی کاغذی که به تصویب سنا در آمریکا نرسد ورق پاره ای بیش نیست و انتظار تعهد از رئیس جمهوری که دور بعدِ حضور خود را مطمئن نیست،یک توقعی احمقانه و در امتداد همان حماقتها و بطلانهای سیاسی است.

در پایان و در برآیند همه گفته‌ها خاطرنشان میسازم که هیچگونه بازگشتی به برجام ۲۰۱۵ و شرایط آن زمان با توجه به شرایط کنونیِ اساساً مغایر با برجام و شرایط حال منطقه‌ای،انزوای رژیم و وادادگی به چین و روسیه که اولویت آنها هم حفظ منافع مهمتر با غرب است و مهمتر از آن عدم وجود اراده شفاف دولت بایدن برای توافق به پشتوانه‌ی بهره‌گیری از فتوحات و تحریم‌های کارساز زمان ترامپ به عنوان نقطه ضعف جمهوری اسلامی خواهد بود!

اما در اینجا باید نوید ثبت و بازگویی در آینده از انجام این مذاکرات توسط دولت های اروپایی و دولت دموکرات آمریکا به عنوان مذاکرات ننگ با رژیمی که از تلاش برای پیشبرد برنامه های نظامی_هسته‌ای،ناامنی در منطقه، سرکوب و کشتار مردمان ایرانی دریغ نکرده داد!چراکه رژیم با خرید زمان از حماقت اروپایی‌ها بهره برده تا به حیات خود با فشار داخلی وارده از این بحرانها بر مردمِ در تنگنا رو به بحران های شدید ادامه دهد! لذا آیندگان دست از تقبیح آن دولت‌ها در مماشات با جمهوری اسلامی و تحسین دونالد ترامپ برای اولین پیشگام در فیصله دادن به جمهوری اسلامی و تفکرات و اقدامات مخرب داخلی و بین المللی آن بر نخواهند داشت.

۲۷۰۰/۱۱/۱

تلگرام کنگره ملی ایرانیان
chat