امیر فخرآور، رئیس هیات رئیسه سنا کنگره ملی ایرانیان در مقاله ای که در فاکس نیوز منتشر شده به احترام دولت بایدن و سازمان ملل که تحت کنترل چین و روسیه می باشد به مرگ ابراهیمرئیسی، واکنش نشان داده و آن را وحشتناک توصیف کرده است.
در این مقاله که با عنوان “من در ایران یک زندانی سیاسی بودم. میدانم چقدر وحشتناک بود که بایدن به «قصاب تهران» احترام گذاشت” در ۲۴ می ۲۰۲۴ در وب سایت رسمی شبکه فاکس نیوز آمریکا منتشر شده آمده است؛
بایدن و سازمان ملل هر دو از رئیس جمهور «قصاب» رژیم تجلیل کردند، انگار نه انگار که او یک هیولا بود نه یک رهبر منتخب مردم.
تمامی نمایندگان شورای امنیت سازمان ملل متحد از جمله آمریکا، انگلیس و فرانسه به احترام درگذشت رئیس جمهور رژیم اسلامی حاکم بر ایران یک دقیقه سکوت کردند. این سکوت طولانی در سطح جهان طنین انداز شد و تامل عمیقی را برانگیخت که آیا ارزش های بنیادی بشریت که این سازمان بر اساس آن بنا نهاده شده در حال فرسایش است.
مارکو روبیو، سناتور جمهوری خواه از فلوریدا، به سرعت بیانیه ای منتشر کرد و اعلام کرد: “رژیم تهران یکی از خونخوارترین تندروهای خود را از دست داده است. رئیسی حتی در سالهای قبل از انتخابات دروغین جمهوری اسلامی، مردم ایران را سالها تحت سرکوب قرار داده بود و آنچه از خود بجا گذاشت حکومت وحشت بود. به خاطر حمایتهای او از تروریسم بین الملل، کشتار جمعی مردم ایران و سایر موارد نقض حقوق بشر، جهان به این زودی ها جنایات رئیسی را فراموش نخواهد کرد.»
در حالی که ایرانیان در سراسر جهان مرگ ناگهانی این قصاب را جشن میگرفتند، تام کاتن، سناتور جمهوریخواه از آرکانزاس، با ابراز ناامیدی از تسلیت گویی دولت بایدن، در پلتفرم ایکس اظهار داشت: «در زمانِ قصاب تهران، رژیم اسلامی حاکم بر ایران دستش به خون آمریکاییها آلوده بود زیرا برای تروریستها کمک و تسلیحات میفرستاد. تسلیت به خاطر مرگ این هیولا مایه شرمساری است.
زمانی که آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه جو بایدن، در جلسه استماع کمیته روابط خارجی سنا در پاسخ به جان باراسو سناتور جمهوریخواه از وایومینگ از «ابراز تسلیت برای رئیسی» دفاع کرد، وضعیت بسیار تیرهتر شد. بلینکن تا آنجا پیش رفت که اینکار را روالی عادی دانست که این باعث شد بحث بیشتر بالا بگیرد.
نمایندگان شورای امنیت سازمان ملل متحد نیز برای مرگ ابراهیم رئیسی یک دقیقه سکوت کردند.
روز یکشنبه بیست و دوم اردیبهشت، خبری فوری منتشر شد که هلیکوپتر حامل رئیسی، وزیر امور خارجه کابینه او، حسین امیرعبداللهیان که اتفاقاً وی هم یک فرمانده سپاه پاسداران بود، و چند نماینده دیگر سقوط کرده است.
آنها بعد از مراسم افتتاحیه سد قیزقالاسی که پروژه برق آبی مشترکی با کشور همسایه یعنی جمهوری آذربایجان در کنار رود ارس بود، از شمال غربی کشور یعنی استان آذربایجان شرقی ایران باز میگشتند.
ازجمله افراد حاضر در این مراسم، الهام علی اف، رئیس جمهور آذربایجان بود و احتمالا چندین مامور مخفی موساد.
البته همانطور که انتظار میرفت اسرائیل هرگونه دخالت در چنین حملهای را انکار کرد اما این خبر به سرعت در شبکه های اجتماعی پخش شد و ایرانیان در سراسر جهان با پیامهایی مانند «اسرائیل متشکرم!» قدردانی خود را به اسرائیل نشان دادند.
رژیم اسلامی حاکم بر ایران علت سقوط این هواپیما را شرایط نامساعد جوی اعلام کرد. با این حال، با توجه به روابط قوی میان اسرائیل و آذربایجان، گمانه زنی هایی در مورد احتمال حمله موشکی ارتش توانمند اسرائیل به وجود آمده است. اسرائیل احتمالا این اقدام را به تلافی حملات اخیر رژیم با شلیک سیصد موشک و پهپاد به سمت اسرائیل انجام داده است.
از زمان به روی کار آمدن رژیم اسلامی در سال ۱۹۷۹ میلادی، ایران هرگز انتخاباتی واقعی را تجربه نکرده است. روحانیون حاکم تاکتیکهایی را از روسیه شوروی و چین کمونیستی برای دستکاری در انتخابات، کنترل رسانه ها و سرکوب مخالفان و تضمین تسلط دائمی خود بر قدرت اتخاذ کردهاند.
قانون اساسی رژیم اسلامی حاکم بر ایران شاخههای دیگر حکومتی را بالاتر از سه قوه سنتی مجریه، مقننه و قضائیه معرفی میکند تا ماهیت استبدادی خود را مبهم سازد.
شایان ذکر است که روسیه و چین، مانند رژیم اسلامی حاکم بر ایران، به اصول واقعی یک جمهوری پایبند نیستند.
همه این حکومتها را می توان در دسته «جمهوری های آلوده» طبقه بندی کرد؛ مفهومی که من به طور کامل در کتاب جدیدم «روح قانون اساسی» در مورد آن بحث کردهام.
این حکومتها دیکتاتوریهایی هستند که عنوان «جمهوری» را یدک میکشند و از سیستمهای انتخاباتی ساختگی برای فریب دادن جامعه بین المللی و شهروندان استفاده میکنند تا کسی نتواند بفهمد که ماهیت واقعی این حکومت چیست.
در حالی که انتخابات ریاست جمهوری ظاهرا هر چهار سال یکبار برگزار میشود، نامزدها باید ابتدا تأییدیه مقام معظم رهبری را کسب کنند که قدرت مطلق در ایران دارد.
شورای نگهبان که متشکل از ۱۲ یار وفادار او است کنترل تمام فرآیندهای انتخاباتی را بر عهده دارد در نتیجه هرگز در ایران رئیس جمهور منتخب وجود نداشته است بلکه همه آنها توسط ولی فقیه، ارکستر اصلی استبداد در تهران، انتخاب و منصوب شدهاند.
با توجه به این حقایق، این سوال مطرح میشود: چگونه بلینکن نتوانست این واقعیت آشکار را تشخیص دهد؟ رئیسی رئیس جمهور منتخب نبود، بلکه منصوب خامنهای بود و به خاطر نقشش به عنوان یک قاتل زنجیرهای که زیر نظر رهبر معظم علی خامنهای کار میکرد، شهرت داشت. مایه تاسف است که درگذشت رئیسی را «تسلیت» بگوییم و آن را «روال عادی» بدانیم، به ویژه زمانی که اکثریت مردم ایران مرگ ناگهانی او را جشن گرفتند.
پرچم سازمان ملل متحد در روز سهشنبه بیست و یکم می ۲۰۲۴ برای یادبود رئیس جمهور رژیم ایران، ابراهیم رئیسی نیمه افراشته شد! در اینجا چند نکته بیشتر برای کسانی که به دنبال درک عمیقتری از رئیسی هستند آورده شده است؛ رئیسی در نوزده سالگی و در زمان استقرار رژیم اسلامی آخوندها در ایران در سال ۱۹۷۹ سیر سیاسی خود را آغاز کرد. در سن بیست سالگی بدون هیچ گونه صلاحیت حقوقی یا تحصیلی به عنوان قاضی منصوب و مأموریت داشت که حکم اعدام صدها نفر از افسران سابق ارتش که به رژیم وفادار نبودند را امضا کند.
همانطور که در کتاب من «رفیق آیت الله» شرح داده شده است، رئیسی مهرهای کلیدی در حلقه مخفی قاتلان خامنهای بود که در تسهیل رسیدن وی به قدرت نقش اساسی داشت، خامنهای ابتدا در سال ۱۹۸۱ رئیس جمهور شد و بعد در سال ۱۹۸۹ به عنوان دومین مقام معظم رهبری در رژیم جمهموری اسلامی شناخته شد.
همکار رئیسی یعنی محسنی اژهای که اکنون از سوی خامنهای به عنوان رئیس قوه قضائیه منصوب شده، نامه ای مهم را در هشت اردیبهشت ۱۹۸۶ امضا کرد. این نامه عملا تحقیقات درباره احتمال دخالت خامنهای در ترور دادستان کل محمد بهشتی، رئیس جمهور محمدعلی رجایی و نخست وزیر محمدجواد باهنر و دیگر انقلابیون برجسته در تابستان ۱۹۸۱ را متوقف کرد.
این ترورها راه را برای تثبیت قدرت خامنهای و رسیدن او به مقام ریاست جمهور بعدی در اواخر همان سال باز کرد. رئیسی در سال ۱۹۸۸ به دلیل نقشش در سازماندهی اعدامهای دسته جمعی هزاران زندانی سیاسی، لقب بدنام «قصاب تهران» را به خود اختصاص داد. در طول این سالها او همچنان از اختیارات مرگبار خود برای از بین بردن مخالفان و حفظ سیطره رهبر بر مسند قدرت استفاده میکرد.
در سال ۲۰۱۹، رئیسی که به عنوان رئیس قوه قضائیه توسط خامنهای منصوب شده بود، سرکوب وحشیانه هزاران معترض جوان در بیش از دویست شهر را نظارت کرد. سال گذشته، پس از انتخاب او به عنوان رئیسجمهور توسط ولی فقیه، صدها معترض جوان دیگر در بیش از ۵۰۰ شهر، به دنبال کشته شدن مهسا امینی توسط مقامات رژیم، جان خود را از دست دادند.
آیا رئیسی مستحق یک دقیقه سکوت پیشنهاد شده توسط روسیه و چین در سازمان ملل بود؟ این سوالی است که شما و دولت بایدن باید در نظر بگیرید.