کاظم جلالی سفیر رژیم اسلامی حاکم بر ایران در روسیه در مصاحبه با روزنامه ایران گفته «ماشین عملیات روانی وتبلیغاتی انگلیسیها و امریکاییها می خواهند با نشر روزافزون سیمای روس شرور، نفرت از روسیه و تبلیغ اینکه روسها بد و خطرناک و غیرقابل اعتماد و غیر قابل پیشبینی هستند و هیچ فرقی بین روسیه تزاری، شوروی کمونیستی و روسیه نوین پسا فروپاشی وجود ندارد، نگاه و حس افکار عمومی در ایران را علیه تحکیم روابط ایران با روسیه نوین تحریک و حساس نمایند».
وی در این مصاحبه به تفضیل از رابطه رژیم با روس ها حمایت میکند و می گوید «مشکل، نگاه ساختگی در ایام جاری است که برخی با شبیهسازی روسیه نوین امروز با برداشتهای منفی از رفتار تاریخی روسیه تزاری و نیز تمایلات سلطه گری اتحاد جماهیر شوروی در زمان حاکمیت کمونیستها، هرگونه تحکیم روابط امروز ایران با روسیه نوین را تخریب میکنند و البته این نگاه را ناشی از تهاجم رسانهای و روانی گسترده و متمرکز ماشین عملیات روانی وتبلیغاتی انگلیسیها و امریکاییها در میان افکار عمومی ایرانی میدانم».
جلالی می افزاید: «معتقدم که ماشین عملیات روانی وتبلیغاتی انگلیسیها و امریکاییها می خواهند با نشر روزافزون سیمای روس شرور، نفرت از روسیه و تبلیغ اینکه روسها بد و خطرناک هستند و غیرقابل اعتماد و غیر قابل پیشبینی هستند و هیچ فرقی بین روسیه تزاری، شوروی کمونیستی و روسیه نوین پسا فروپاشی وجود ندارد، نگاه و حس افکار عمومی در ایران را علیه تحکیم روابط ایران با روسیه نوین تحریک و حساس نمایند تا بتوانند از همافزایی قدرت نوظهور ایران با قدرت بینالمللی در حال احیای روسیه نوین جلوگیری نمایند».
سفیر رژیم در مسکو می گوید «روسیه نوین را باید شناخت. ما باید در ذهن خودمان ۴ نوع روسیه را تفکیک کنیم. یک روسیه؛ روسیه تزاری بود که خاطرات تلخی از آن داریم. در این خصوص تاریخ کاملاً مشهود و گواه است که دو مسأله موجب شد که ما در آن دوران تضعیف شویم. یک مورد بیتدبیری حاکمان آن روز ایران در عصر قاجاریه و دوم زیاده خواهی که در روسیه تزاری بود موجب شد ما در آن دوران خاطرات تلخی از روسیه داشته باشیم. دومین روسیه، روسیه دوران اتحاد جماهیر شوروی است که به لحاظ مبانی با آنها دچار اختلاف بودیم. امام عظیم القدر ما آن زمان در نامهای که برای آقای گورباچف نوشتند، اختلافات رویکردی و مبانی معرفتی را ذکر کردند. دوره کوتاه دیگر، دوره بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی است. در دهه ۹۰ میلادی که در اصل روسیه تلاش کرد به نوعی با غرب به سمت همگرایی پیش برود. غربیها نیز تلاش کردند به روسها به گورباچف و به یلتسین وعده بدهند. مردم روسیه و جریان ملی گرای روسی از دهه ۹۰ بخوبی یاد نمیکند و آن را مناسب شأن و شخصیت قدرت مستقل خود نمیداند. اتفاقاً جریان نوین روسیه که آقای پوتین آن را سردمداری کرد وشکل داد، دقیقاً جریان اعتراضی به روند جریان گذشته و دهه ۹۰ میلادی بود. درباره دهه ۹۰ میلادی حرف زیاد است که چه اتفاقاتی در داخل روسیه افتاد و برخی از سیاستمداران روسی چگونه در بازی غرب وارد شدند و این کار ابعاد مختلف قابل توجهی دارد. از ابعاد اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و حتی دفاعی و نظامی آن قابل توجه و بررسی است. رویکرد ما نسبت به دوره تزاری منفی است و دوره مناسبی برای سرزمین ایران و ایران بزرگ نیست. دوره دوم؛ دوره کمونیسم و سوسیالیسم که این دوره با مبانی ما سازگار نیست و امام گرانقدر ما نامه مذکور را نوشت. جریان انقلاب اسلامی نیز اصولاً به لحاظ مبانی در مقابل کمونیسم و در مقابل سوسیالیسم بود. دوره سوم دورانی است که روسیه با یک نوع شوق فزاینده و ذوق زدگی به سمت غرب پیش میرفت که این دوره نیز برای روسیه بسیار عجیب است.
دوره چهارم دوران روسیه نوین است که ما باید آن را خوب بشناسیم. در دوره چهارم که از سال ۲۰۰۱ میتوانیم به حساب بیاوریم که در اصل آقای پوتین کفیل ریاست جمهور میشوند و بعد بهعنوان رئیس جمهور انتخاب میشوند. فکر میکنم که این دوران با گذشته متفاوت است. تلاش روسها این است که در این دوره اولاً مجدداً سیادت گذشته را احیا کنند ثانیاً در این دوران روسیه تلاش کرد که زیرساختهای خود را توسعه دهد و خود را به لحاظ اقتصادی بازسازی کند. رشد اقتصادی سالهای اولیه دهه قرن جدید میلادی کاملاً این موضوع را نشان میدهد. در همین خصوص پارسال در روسیه یک مقاله را در نشریه مربوط به وزارت خارجه روسیه درباره همین موضوع چاپ کردم».