ویکتوریا کوتس، معاون مشاور امنیت ملی خاورمیانه و شمال آفریقا در شورای امنیت ملی و مشاور ارشد سیاست گذاری وزیر انرژی در دولت پرزیدنت ترامپ در مقاله ای که برای دیلی میل نوشته، میگوید: در حالی که حواس جهان به حمله روسیه به اوکراین پرت شده، جو بایدن، ولادیمیر پوتین را در صحنه جهانی محکوم می کند، و همزمان در حال مذاکره با تیم مذاکره کنندگان کرملین برای احیای توافق با رهبران بنیادگرای رژیم اسلامی حاکم بر ایران است.
گابریل نورونها، مقام ارشد سابق وزارت امور خارجه، اوایل این هفته با انتشار جزئیات این امتیازات در توییتر، آتش این موضوع را روشن کرد. همانطور که گزارش شده، مفاد این معامله جدید ضعیف تر از توافقی است که در دوره ریاست جمهوری باراک اوباما مذاکره شد.
راب مالی، فرستاده ارشد بایدن در امور ایران، ظاهراً آنقدر مصمم است که برای رئیس خود «پیروزی» به ارمغان بیاورد که مایل است برای بازگرداندن تهران به توافق، امتیازات بیسابقهای بدهد. این توافق را می توان تلاش دولت بایدن برای دست یابی به یک پیروزی سیاسی کوتاه مدت، برای جلب توجه رای دهندگان آمریکایی دانست.
اما متأسفانه، این تصمیمات جهان را در معرض خطر بیشتری قرار می دهد. به عنوان مثال، حذف سپاه پاسداران از فهرست سازمان های تروریستی خارجی (FTO) و حذف نام ابراهیم رئیسی، از لیست ناقضان حقوق بشر، تحریم هایی است که هیچ ربطی به برنامه هسته ای ندارند.
در سال ۲۰۱۹، به عنوان مدیر ارشد و سپس معاون مشاور امنیت ملی خاورمیانه و شمال آفریقا در کاخ سفید، زمانی که سپاه پاسداران تروریست شناخته شد و رئیسی تحریم شد، من شخصاً بر روند تحقیقات و تایید نهایی این تحریم ها نظارت داشتم. اسناد غیرقابل انکاری جمع آوری شد که نشان میدهد سپاه پاسداران از مرز حمایت از تروریسم تا تبدیل شدن به مجری فعال تروریسم به رهبری علی خامنهای گذشته است. از لبنان گرفته تا عراق و یمن، سپاه پاسداران به فرماندهی قاسم سلیمانی، فرمانده پیشین نیروی قدس، در کنار تروریستها نه تنها برای آموزش و تجهیز آنها، بلکه برای مشارکت مستقیم در حملات حضور داشت.
به گفته پنتاگون، نیروهای نیابتی تحت حمایت سپاه پاسداران حداقل ۶۰۳ نیروی ارتش آمریکا در طول جنگ در عراق کشته اند. در دوران دولت پرزیدنت ترامپ، اهداف سپاه پاسداران شامل زیرساختهای غیرنظامی مانند فرودگاه دبی، زیرساختهای انرژی مانند کشتیهای تجاری در دریای سرخ، خلیج فارس و حتی تجمع گروههای مخالف ایرانی در پاریس بود.
و حتی زمانی که این حملات زیرساختی طراحی و در برخی موارد اجرا میشد، مقامات ارشد رژیم ایران به ملاقات با همتایان سابق دولت اوباما ادامه دادند تا رویاهای احیای برجام را پس از خروج پرزیدنت ترامپ از آن در سال ۲۰۱۸ زنده نگه دارد.
پرونده علیه رئیسی که دههها به عنوان اجرا کننده فرامین خامنهای عمل میکرد، نکوهشکنندهتر بود. بر اساس یک فرمان اجرایی که رئیس جمهور ترامپ در سال ۲۰۱۹ صادر کرد، رئیسی به دلیل قتل فراقانونی حدود ۵۰۰۰ نفر در سال ۱۹۸۸ تحریم شد. علاوه بر این، او در سرکوب وحشیانه جنبش سبز در سال ۲۰۰۹، همدست بود.
لغو تحریمها به جای پاسخگو کردن او به این معنی است که او میتواند برای رویدادهایی مانند مجمع عمومی سازمان ملل به آمریکا سفر کند و بتواند با رسانههای غربی تعامل داشته باشد، همانطور که رئیس جمهور قبلی، حسن روحانی، این کار را بهطور موثر از طرف خامنه ای انجام داد.
اما واقعیت این است که آخرین باری که تحریمها علیه رژیم حاکم بر تهران کاهش یافت، ما شاهد هیچ بهبودی در اعمال تروریستی رژیم نبودیم. در عوض، ارتباط مستقیمی بین افزایش درآمدهایی که به دلیل افزایش فروش نفت به خزانه رژیم وارد میشد و عملیات های تروریستی و سرکوب مردم رنج کشیده ایران وجود داشت.
علاوه بر این، ما نمی توانیم اطمینان داشته باشیم که آرمان های خامنه ای برای دستیابی به سلاح هسته ای کاهش یافته است. به لطف افشای آرشیو هسته ای رژیم حاکم بر ایران توسط اسرائیل در سال ۲۰۱۸، ما می دانیم که توافق هسته ای اصلی بر اساس یک دروغ است. در طول آن مذاکرات، رژیم ایران اصرار داشت که برنامه هستهای آنها صلحآمیز است و هرگز بمب نمیخواهند. اما نقشههای تسلیحات هستهای که توسط اسرائیلیها به دقت بررسی شد، داستان متفاوتی را بیان میکنند.
رژیم به جای اینکه این مواد را برای نشان دادن حسن نیت خود در هنگام دستیابی به توافق برجام از بین ببرد، آنها را مخفی نگه داشت تا پس از پایان غروب توافق هسته ای دوباره به کار گرفته شوند.
بایدن به دو قسمت شرم آور مرتبط با لغو تحریم ها در سال اول ریاست جمهوری خود نگاهی بیاندازد تا ارزیابی کند که این اقدامات جدید چقدر ممکن است نتیجه معکوس داشته باشد؛ حذف تروریست های حوثی یمن از فهرست گروه های تروریستی در ماه مارس گذشته و امتناع از تحریم های خط لوله نورد استریم ۲. خارج کردن حوثیها ظاهراً برای تسهیل کمکهای بشردوستانه به یمن انجام شد، اما در واقع امتیازی بود به حامیان ایرانی آنها برای راضی کردن رژیم حاکم بر ایران به امدن پای میز مذاکره در وین. لغو تحریم نورد استریم ۲، ظاهراً به دلیل احترام به آلمان بود، اما در واقع امتیازی به روسیه برای حفظ مشارکت هیئت روسی در مذاکرات هستهای در وین بود.
دولت به جای گوش دادن به شرکای منطقهای و متحد حیاتیمان اسرائیل، به روسها و چینیها گوش میدهد، که بدون شک داستانهای جذابی درباره تحکیم میراث بایدن به عنوان یک صلحساز برای دستیابی به توافقی که چین برای گاز ارزان قیمت و روسیه برای یک کشور مشتری غنی شده در خاورمیانه، میخواهند. این توافق نه تنها با تأمین مالی تروریسم ایران، جهان را کمتر ایمن می کند، بلکه به طور خطرناک تر، تهران را در مسابقه ساخت سلاح هسته ای تحریک می کند. ایالات متحده باید به کمپین فشار حداکثری دولت پرزیدنت ترامپ بازگردد تا بتوانیم به جای مماشات، از اهرم فشار برای جلوگیری از دستیابی رژیم حاکم بر ایران به بمب استفاده کنیم.