به گزارش واشینگتن پست، با وجود شواهدی که نشان میدهد رژیم حاکم بر ایران، به شدت اعتراضات را سرکوب میکند، اما با گذشت بیش از چهار ماه از آغاز انقلاب ایران، انقلابیون همچنان در خیابانها هستند.
این سرکوب خونین در هیچ کجا به اندازه استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران مشهود نیست، استانی که مرگبارترین سرکوب معترضان توسط رژیم ملاها را در اواخر ماه سپتامبر از سر گذراند و اکنون محل تظاهرات هفتگی پس از هر نماز جمعه است.
اکثریت جمعیت این استان بلوچ هستند، یک اقلیت عمدتاً سنی که برای دههها از سوی حکومت شیعهٔ مستقر در تهران با بیتوجهی و تبعیض مواجه بودهاند. اما مقاومت در اینجا حکایت از قدرت پایدار جنبش انقلابی سراسری دارد که در اواسط شهریور پس از مرگ مهسا امینی ۲۲ ساله در بازداشت «گشت ارشاد» آغاز شد.
علی خامنهای، انقلابیون را “خائن” خوانده، آنها را به “شورش” متهم کرده و ایالات متحده و اسرائیل را محرک ناآرامیها نامیده است.
یکی از انقلابیون به واشینگتن پست گفت: “ما نه آینده داریم، نه امیدی.” “زندگی خیلی سخت شده است، با خود فکر می کنیم حتی اگر اینجا کشته شویم، شاید فردا آینده بهتری برای فرزندانمان رقم بخورد.”
به گزارش عفو بین الملل، در ۳۰ سپتامبر یا «جمعه خونین»، دست کم ۶۶ نفر توسط نیروهای سرکوبگر در مرکز استان سیستان و بلوچستان کشته شدند. اگر هدف سرکوب قیام بوده، نتیجه معکوس داشته است و انقلابیون از آن زمان هر جمعه به خیابان ها باز گشته اند.
یکی از معترضان که صاحب یک مغازه در زاهدان است گفت: «حتی یک جمعه نبوده است که مردم در خیابان حضور پیدا نکنند.» او مانند سایر افرادی که برای این مقاله مصاحبه کردند، برای حفظ امنیت خود تقاصا کرد تا ناشناس بماند.
مرگبارترین حادثه از جمعه خونین روز جمعه ۱۳ آبان ماه در خاش واقع در ۱۱۰ مایلی جنوب زاهدان رخ داد. ویدئوی تایید شده توسط واشینگتن پست نشان می دهد که انبوهی از مردان و پسران جوان در خارج از یک دفتر دولتی محلی جمع شده اند، سنگ پرتاب می کنند و شعارهای ضد حکومتی سر می دهند. به گزارش هالوش، یک سازمان حقوق بشر محلی، حداقل ۱۸ نفر از جمله چهار نوجوان در آن روز کشته شدند.
دو هفته بعد، در تظاهرات روز جمعه در زاهدان، ویدئویی که در تلگرام آپلود شد، مردی را با سلاح گرم در پشت بام یک مرکز خرید نشان میدهد که توسط هالوش به عنوان «تک تیرانداز نظامی» معرفی شده است. برایان کاستنر، یک بازپرس تسلیحات در سازمان عفو بینالملل، گفت که این سلاح احتمالاً یک اسلحه کلاشینکف است که فقط میتواند گلولههای واقعی شلیک کند.
کاستنر گفت: «مساله این است که او چگونه میتواند تیراندازی کند در حالی که روشی برای استفاده مناسب از سلاحهای تمام اتوماتیک در شرایط پلیسی درون شهری وجود ندارد.»
در حالی که نیروهای سپاه پاسداران نوک سرنیزه را به سوی سیستان و بلوچستان نشانه رفته اند، بعد موذیانه تری نیز در این سرکوب وجود دارد.
ویدیوهای ارسال شده به تلگرام نمونه های زیادی از مردانی را با لباس محلی بلوچی نشان می دهد که در غالب پلیس فعالیت می کنند. مارک پیروز، کارشناس امنیتی ایرانی، معتقد است که این نیروهای لباس شخصی به احتمال زیاد متعلق به وزارت اطلاعات، اطلاعات سپاه یا بسیج، هستند.
مردی ۵۳ ساله که هر جمعه تظاهرات میکند، میگوید: «حدود ۵۰۰ متر دورتر از مسجد، پنهان میشوند و منتظر میمانند، ایست بازرسی ایجاد میکنند و جادهها را مسدود میکنند. مردم حتی نمی توانند به خانه های خود بازگردند. او ادامه داد: “ما فکر می کنیم که آنها از ما هستند و به سمت آنها می رویم. سپس ما را می گیرند و بازداشت می کنند.»
ویدئویی که روز جمعه ۲۵ آبان از پشت بامی فیلمبرداری شده است، چند نفر را در خارج از داروخانه مدرس زاهدان نشان می دهد. مردی با لباس محلی دیده می شود که بازداشتیها را بر روی زمین کتک می زند در حالی که مردی مسلح با خستگی در کنار او ایستاده است.
ویدئوی دیگری که در همان روز منتشر شد، به نظر می رسد درگیری بین معترضان و نیروهای امنیتی را در مقابل داروخانه پاستور، در کنار مسجد مکی نشان می دهد. نگهبانان مسجد با جلیقه های سبز روشن به عنوان مانعی بین دو گروه عمل می کنند.
مردی با لباس بلوچی تیره اسلحه ای را در دست دارد که برای مدت کوتاهی به سمت جمعیت نشانه می رود که توسط کاستنر به عنوان یک نارنجک انداز ۳۸ میلی متری شناسایی شد که معمولاً برای شلیک گاز اشک آور استفاده می شود. پشت سر این مرد نیروهای امنیتی با یونیفورم خاکی هستند که بدون دخالت صحنه را مشاهده می کنند.
به نظر می رسد مرد دیگری با لباس سفید و جلیقه تیره در حال فیلمبرداری از جمعیت معترضان با تلفن است که یک روش رایج در ایران است.
مردی با لباس رسمی شروع به پرتاب گاز اشک آور به سمت جمعیت می کند. با این حال، هر جمعه، جمعیت به خیابان ها باز می گردد.
یکی از معترضان به واشینگتن پست گفت: «ما در این کشور حقوقی داریم، اما تا کنون حتی از کوچکترین حقوق بشری خود محروم بوده ایم. ما حاضریم امروز خود را فدا کنیم تا فرزندانمان آیندهٔ بهتری داشته باشند.»
ترجمه و تنظیم؛ فرزاد