
مصطفی تاجزاده، در تحلیلی با عنوان “پس از ۱۲ روز” از درون زندان اوین به تشریح وضعیت ایران در دوران پس از جنگ اخیر با اسرائیل پرداخته و با تاکید بر “شکست همهجانبهی نظام ولایت فقیه”، ایران را آبستن تحولاتی گسترده، ژرف و اجتنابناپذیر توصیف کرده است.
او نوشته است که “همه منتظر تحولاند، اما کسی نمیداند تغییرات مزبور کی و چگونه رخ خواهد داد، چه روندی را طی میکند و فرجام آن چیست. آیا به دمکراسی گذر خواهیم کرد یا شاهد بیدولتی، هرجومرج و سپس استبداد جدیدی خواهیم بود؟”
تاجزاده مسالمتآمیز بودنِ تحولات آتی را به طور کامل به “عملکرد ذینفعان و صاحبان نقش از حاکمیت و مخالفانش تا عموم شهروندان” وابسته دانسته و در ادامه نوشته است: «به نظر من رهبر نمیتواند مانع وقوع تغییرات شود، ولی میتواند آنرا بسیار پرهزینه کند و آیندهای تیرهوتار و آکنده از خشونت را برای ملت رقم بزند.»
تاجزاده در توصیف وضعیت بنبست گونهای که علی خامنهای برای خود و ایران رقم زده، نوشته است: «درحالحاضر رهبر نه میتواند با روش “النصر بالرعب” حکم براند و با بگیروببند، احکام اعدام و حبس و حصر بیشتر در دلها وحشت بیفکند؛ نه زیر بار تغییرات عمیق و وسیع میرود که جلب اعتماد، رضایت و مشارکت ملت منوط به آن است.»
معاون سیاسی وزارت کشور در دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی سپس به “لکنت زبان” خامنهای اشاره کرده و مینویسد: «هرکه در چنین بنبست و برزخی گرفتار آید، سخن گفتن و اخذ تصمیمهای راهبردی برایش بسیار دشوار میشود، اگر ناممکن نشود. بههمیندلیل رهبر نمیتواند بدون لکنت زبان به نقد رژیم پیشین بنشیند، چراکه در بسیاری از عرصهها، اوضاع در زمان شاه اگر بهتر نبود، بدتر هم نبود. او همچنین نمیتواند به تبیین شکستها و آسیبشناسی نظام حکمرانی بپردازد.»
در مورد راهحلها نیز تاجزاده اصلاح یا تغییر قانون اساسی مطابق نظر “ملت بالفعل”، یعنی همین مردم کوچه و بازار، براساس حق مسلم تعیین سرنوشت کشور بهدست هر نسل” را مطرح کرده و تصریح کرده است که سقف اصلاحات یا تغییرات قانون اساسی را نمایندگان برگزیده ملت در مجلس مؤسسان تعیین خواهند کرد و آنها را به همهپرسی خواهند گذاشت. اگرچه بهنظر میرسد کف خواستههای ملی، حذف ولایت فقیه از قانون اساسی و خاتمهدادن به حکومت فقها و روحانیون است که تجربه تلخ و شکستخورده حاکمیت کلیسا در قرون وسطا را در جهان معاصر زنده کرده است.












