ناصر نوبری، سفیر سابق رژیم اسلامی حاکم بر ایران در شوروی میگوید: روسها نگرانی جدی ندارند. آنها در دو اجلاس سران در مسکو، از طرف ایرانی این ارزیابی را پیدا کرده اند که ایران در راه یکطرفه در قبال شرق قرار گرفته است. آنها اطمینان یافته اند که ایران در شرایطی قرار دارد که جز هیاهو قادر به اتخاذ اقدامات جدی عملیاتی نیست. بله روسها در این حد انتظار داشته اند که هیاهوها و فشارهای رسانهای از دور قبل بیشتر شده و اینچنین گسترش یابد، اما مطمئین هستند که اینها نمیتواند بطور جدی به تغییر رویکرد منجر شود، زیرا آنگاه گفتمان اصلی سیاست خارجی دولت خدشه دار میشود.
در ادامه مشروح گفتگوی خبرگزاری انتخاب با ناصر نوبری را میخوانیم:
اظهار نظرات اخیر روسها و اعراب درباره جزایر سه گانه به امروز ختم نمیشود و سابقه دارد؛ به نظر شما تداوم این گفتمان در میان بیانیههای اعراب و روسیه تا چه حد یک هدف اصلی از این نشستها و فشار بر ایران است؟
قطعا اعراب با هدف اعمال فشار بر ایران برای کسب نتیجه نهایی در خصوص سه جزیره، این موضوع را دنبال میکنند. اعراب در زمان جنگ ایران و عراق این تجربه را دارند که با اینگونه تحرکات بین المللی و بالاخره حتی در دوران جنگ سرد و جهان دوقطبی در شورای امنیت بنفع صدام اجماع ایجاد کردند و از آن، قطعنامه ۵۹۸ را برای نجات صدام حاصل کردند که در آن شرط ما بابت اخذ غرامت جنگی نادیده گرفته شد.
در شرایطی که حتی کیهان شریعتمداری نیز علیه روسیه موضع میگیرد، آیا روسها نگران عواقب احتمالی این رفتارها از جمله تغییر رویکرد ایران نیستند؟
خیر، روسها نگرانی جدی ندارند. آنها در دو اجلاس سران در مسکو، از طرف ایرانی این ارزیابی را پیدا کرده اند که ایران در راه یکطرفه در قبال شرق قرار گرفته است. آنها اطمینان یافته اند که ایران در شرایطی قرار دارد که جز هیاهو قادر به اتخاذ اقدامات جدی عملیاتی نیست. بله روسها در این حد انتظار داشته اند که هیاهوها و فشارهای رسانهای از دور قبل بیشتر شده و اینچنین گسترش یابد، اما مطمئین هستند که اینها نمیتواند بطور جدی به تغییر رویکرد منجر شود، زیرا آنگاه گفتمان اصلی سیاست خارجی دولت خدشه دار میشود.
ایران در مقابل این اتفاقات چه ابزارهای تقابلی دارد؟
ایران ابزارهای تقابلی فراوان و بسیار قوی و موثری دارد. ایران یک قدرت بزرگ منطقهای است. حیات و ممات روسها در منطقه در دست ایران است. روسها از منطقه جارو شده بودند اما سوار مرکب ایران شدند و وارد منطقه ما شدند. دولت فعلی خودش دست خودش را بسته است.
انتهای مسیری که اعراب در پی این بیانیهها دنبال میکنند چیست؟
بسیار بعید است که آنها به درگیری نظامی فکر کنند. آنها شیشه ایتر و شکستنیتر از آن هستند که حتی فکر درگیری نظامی به سرشان خطور کند. در صورت وقوع یک درگیری نظامی با ایران، آنها همه چیزشان را از دست میدهند. همانطور که گفتم آنها روشهای دیپلماسی و ایجاد اجماع بین المللی و طی مسیرهائی مانند شورای امنیت و یا دیوان و دادگستری بین المللی را در فکر و هدفشان دارند.
تداوم این رفتار از سوی روسیه تا چه حد ممکن است سبب تغییر رویکرد ایران شود؟
این سم مهلک در سیاست خارجی است که ما بخواهیم بخاطر این رفتار روسها، حالا از نگاه به شرق بسوی نگاه به غرب حرکت کنیم. دولت قبلی نگاه به غرب کرد و سرخورده شد، بعد از آن دولت فعلی در عکس العمل به آن سرخوردگی در مسیر نگاه به شرق افتاد. حالا در اثر اینگونه سرخوردگیها نباید دوباره بسوی نگاه به غرب روی بیاوریم. اینگونه تجربیات تاریخی باید یک بار برای همیشه ما را به این نتیجه اساسی و استراتژیک برساند که تنها مسیر درست برای ایران، فقط و فقط نگاه به منافع ملی ایران است و بر اساس آن برقراری روابط متوازن با غرب و شرق و استواری و پایداری بر سیاست غیرمتعهد واقعی و مستقل واقعی از غرب و شرق است. اینکه گفته میشود روسها خیانت کردند کاملا اشتباه است. آقای پوتین فردی ملی برای روسهاست. خیانت پوتین باید بر اساس منافع ملی روسیه سنجیده شود نه منافع ملی ایران. سیاستهای غلط ما باعث ارزیابی غلط روسها شده که اکنون آنها فکر میکنند میتوانند روی منافع ملی ما و سه جزیره ما با شیوخ عرب معامله کنند. اکنون هم میگوئیم اشتباه کردیم که به لاوروف اعتماد کردیم. بنده بارها تصریح و تاکید کرده ام که در روابط بین الملل امروز، چیزی بعنوان اعتماد وجود ندارد. روابط بین الملل امروز بر اساس برقراری توازن و تعادل در منافع متقابل است.
وقتی ما طوری منفعل و منعطف رفتار کنیم که طرف مقابل طمع پیدا کند و تصور کند که میتواند از روی منافع ملی ما عبور کند و با رقبای ما معامله کند، در واقع اینجا تقصیر از ماست که با نوعی رفتار انفعالی مان طرف مقابل را به این ارزیابی اشتباه انداخته ایم. حالا بجای هیاهو و ناسزا به طرف مقابل باید خوب آسیب شناسی کنیم که کجای راه را غلط رفته ایم که کار به اینجا رسیده است. از این ماجرا باید یک درس بزرگ دیپلماسی بیاموزیم و آن اینکه انفعال و انعطاف بیجا و زیاده از حد نه تنها موجب توسعه روابط نمیشود بلکه همانطور که اکنون میبینیم میتواند موجب تنش در روابط شود.
اساسا علت اصلی وقوع جنگ جهانی دوم انعطاف نابجای طرفهای مقابل در برابر هیتلر بود که وی را زیاده خواه و متوهم کرد. در حالیکه طرفهای مقابل آن انعطافها و انفعال را با هدف حفظ صلح و ثبات انجام دادند.
بنده بارها تاکید و تصریح کرده ام که با قدرتهای بزرگ چه دوست و چه غیر دوست باید از موضع برابری و قدرت رابطه برقرار کرد. در واقع نه روسها بلکه انفعال در رویکردهای بخش سیاسی وزارتخارجه، عامل اصلی وقوع این رویداد تلخ است. اگر غیر از هیاهو و ناسزا به طرف مقابل، میخواهیم کاری واقعی انجام دهیم باید از این بخش شروع کنیم. در واقع این اقدام یک واکنش و نشانه موثر برای طرف مقابل است که متوجه میشود که ایران در صدد ترمیم واقعی روابط با هدف توسعه و تحکیم روابط بر اساس برابری و احترام متقابل است.