نشریه هیل روز یکشنبه دهم دسامبر با انتشار یادداشتی به تهدیدهای چندجانبه رژیم اسلامی حاکم بر ایران برای منطقه و کل جهان پرداخت و تاکید کرد که از کنار این خطرها نباید بهسادگی گذشت.
در این یادداشت به قلم استفان بلنک، کارشناس مسائل بینالملل، آمده است: «ما تهدید چندبعدی و فزاینده ایران [رژیم ملاها] را نادیده میگیریم؛ در حالی که خطرهایی که از سوی رژیم اسلامی حاکم بر ایران نظم منطقهای و بینالمللی را تهدید میکند، با هر معیار قابلتصوری در حال رشد است.»
بلنک با اشاره به گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی درباره ایران تاکید کرد: «این آژانس بهتازگی گزارش داد که رژیم اسلامی حاکم بر ایران مانع از اجرای توافقهای قبلی در زمینه پادمانهای هستهای شده است. گزارشهای دیگر نیز نشان میدهند تهران بهسرعت در حال حرکت برای دستیابی به یک سلاح هستهای قابلاستفاده است. آژانس بینالمللی انرژی اتمی اوایل سال ۲۰۲۳ در یکی از تاسیسات هستهای ایران ذرات اورانیوم غنیشده کشف کرد که تا حدی نزدیک به درجه ساخت بمب گزارش شدند. به این ترتیب، همانطور که ایالات متحده هم هشدار داده، توانایی تهران برای ساخت بمب هستهای در حال افزایش است.»
او در ادامه میافزاید: «هرچند تهدید هستهای تهران جدی است، باید بدانیم تنها تیری نیست که جمهوری اسلامی در چله دارد و دستیابی به سلاح هستهای صرفا یکی از برنامههای رژیم ایران برای اجرای سیاست بیثبات کردن خاورمیانه و جهان است.»
این کارشناس با اشاره به نیروهای نیابتی رژیم اسلامی حاکم بر ایران در منطقه هشدار داد: «درباره حمایت ایران از آنچه محور مقاومت مینامد و متشکل از شورشیان حوثی در یمن، نیروهای شیعه در عراق، حزبالله و حماس است، شواهد فراوانی وجود دارد.»
به اعتقاد استفان بلنک، هدف رژیم اسلامی حاکم بر ایران از همکاری و تامین سلاح و اطلاعات برای گروههای نیابتی سهچیز است: نابودی اسرائیل، برکناری حاکمان سنی در کشورهای عربی و بیرون راندن آمریکا و متحدانش از خاورمیانه.
در بخش دیگری از این یادداشت آمده است: «جنگ کنونی غزه ممکن است با ایران هماهنگ شده یا نشده نباشد. ایران این اتهام را رد کرده و مدعی است که نمیخواهد جبهه جنگ را گسترش دهد. آنچه باید بدانیم این است که دور ماندن از درگیری مستقیم با اسرائیل یا ایالات متحده موضوعی است که با استراتژی درازمدت ایران مطابقت دارد و این کشور برای حفظ فشار مداوم بر واشنگتن، اورشلیم و شرکای آنها به نیروهای نیابتیاش متکی است.»
استاد سابق مطالعات امنیت ملی روسیه و امور امنیت ملی در موسسه مطالعات راهبردی دانشکده جنگ ارتش ایالات متحده در ادامه این یادداشت تحلیل میکند: «ایران مانند کشورهای شریکش روسیه و چین، به دنبال راه انداختن جنگی چندجانبه و چندبعدی از جمله تهدید سایبری جهانی علیه اسرائیل و ایالات متحده است و از تمام ابزارهایی که در اختیار دارد، استفاده خواهد کرد تا بازدارندگی را برای فعالیت گروههای تروریستی افزایش دهد.»
به نوشته او، گزارش شده که رژیم اسلامی حاکم بر ایران برای گسترش نفوذ ایدئولوژیکش در آمریکای لاتین نیز از حمایت سازمانهای تروریستی برخوردار است. حزبالله رهبری عملیات جمعآوری کمکهای مالی، تبلیغاتی و قاچاق را بر عهده گرفته است و دیگر سازمانهای طرفدار رژیم ملاها مانند «التجمع» در گسترش نفوذ رژیم اسلامی حاکم بر ایران از طریق اینترنت، وبسایتها و رسانههای اجتماعی نقش مهمی دارند. یکی از گزارشها به «جنگ روانی در مقیاس بزرگ» اشاره میکند که طی آن شبکههای اجتماعی و رسانههای اسپانیاییزبان را برای ترویج اهداف ایران در حمله به غرب به کار میگیرد.
در ادامه یادداشت نشریه هیل، به نزدیکی روسیه و رژیم اسلامی حاکم بر ایران اشاره شده و آمده است: «همکاری اقتصادی و نظامی تهران و مسکو فراتر از ساخت کارخانه تولید هواپیماهای بدونسرنشین در روسیه است. روسیه برای ایران ماهواره ساخته و پرتاب کرده و با فروش هلیکوپتر و جنگندههای سوخو ۳۵ به این کشور موافقت کرده است. تسلیحات غربی به غنیمت گرفتهشده از اوکراین هم که از روسیه به ایران منتقل شدهاند، یک سرمایه فنیــنظامی بالقوه برای صنایع دفاعی ایران به شمار میروند. این دو کشور اکنون دست به دست هم دادهاند تا برای دور زدن تحریمها راههایی بیابند که بدون شک همکاری نظامی دوجانبه یکی از آنها است. در ماه اکتبر، روسیه به سازمان ملل اطلاع داد که به رعایت محدودیتهای بیشتر در زمینه ارسال فناوری موشکی به ایران نیازی ندارد. در مقابل، ایران ممکن است موشکهای بالیستیک را برای استفاده علیه اوکراین به روسیه منتقل کند.»
در پایان این یادداشت، استفان بلنک، تحلیل میکند که با توجه به همه این موارد، تهدیدهای ایران برای امنیت بینالمللی، متنوع و روبهرشد است. این تهدیدها عبارتاند از قاچاق، جنگ اطلاعاتی، شورش و تروریسم و به طور فزایندهای، فناوریهای نظامی، تسلیحات هستهای بالقوه و همکاری گسترده با روسیه را شامل میشوند. افزون بر این موارد، در مورد همکاری روبهرشد ایران با کره شمالی که میتواند در حوزه هستهای باشد، نگرانیهای فزایندهای وجود دارد.
او تاکید میکند: «همه اینها ما را ملزم میکند یک خطمشی قویتر تدوین و اجرا کنیم تا ایران را از کمک به نیروهای نیابتیاش بازدارد و موانع جدیتری مقابل رویکرد هستهایاش ببیند. جنگ کنونی در غزه زنگ خطری است که باید ما را بیش از پیش متوجه خطرهای احتمالی از سوی جمهوری اسلامی ایران کند؛ بهویژه اگر تهران بتواند خود را با مسکو و پکن بیشتر هماهنگ کند. با این اوصاف، بدیهی است که در مورد ایران و همچنین شرکا و نمایندگانش دیگر دیپلماسی بهتنهایی کافی و کارآمد نیست.»