خبرنگار خبرگزاری فارس وابسته به سپاه پاسداران برای آگاهی یافتن از خصوصیات بچه هایی که در خیابان های ایران در حال مبارزات انقلابی هستند به خیابان ولیعصر تهران رفته و با آنها هم کلام شده است. وی در توصیف این بچه ها نوشته: به وضوح مشخص است هیچ تقید دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جزء خوشگذرانی ندارند که آنهم لابد با توجه به سبک زندگی آنها در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! قاعدتا از زندگیشان احساس رضایت ندارند و هر کس را که عامل این عدم موفقیت بدانند با سختترین برخوردها و شعارها به او حمله میکنند؛ این عامل ناکامی می خواهد دین و قرآن به آنها معرفی شده باشد یا متدینین، بسیجیها، پلیس و…
ظهر پنجشنبه اطلاعاتی از بازداشت شدگان دریافت کردم. همان نوجوانان و جوانان کم سن و سال. در توصیف آنها می گفتند: اکثرا دغدغه معیشتی ندارند. اهل گیم و اینستاگرامند! بدون قید و بند مذهبی. معتقد به آزادی بی حد و حصر رابطه با جنس مخالف. به شدت نسبت به دین بغض دارند. روحانیت و اسلام را عامل ناخوشیشان میدانند. در اعترافاتشان مشخص شده پیوند خانوادگی شان به شدت ضعیف است و بعضا پدر و مادرهایشان با هم زندگی نمیکنند. پلیس میگوید بعضی هایشان که پوشش نامناسبی دارند تا هنگامی که خانواده شان لباس مناسب برایشان نیاورند نگه می داریم. مادرانشان که میآیند وضع پوششان به گونهای است که باید آنها را نیز نگه داریم اما بعضا اغماض می کنیم! البته حساب اغتشاشگران فرق دارد باید بمانند تا محاکمه شوند.
دکتر منوچهر زارعی جامعه شناس آنها را در جرگه وندالیسم دسته بندی می کند و میگوید: «وندالیسم» عارضه امروز مدرنیته است. بیماری نوظهوری که تقریبا در همه جوامع به ظاهر توسعه یافته مشاهده میشود. کودکانی که در اینستاگرام و فیسبوک پرورش پیدا میکنند و در دیسکوها و کازینوها بزرگ میشوند. اکثرا هیجانات جوانی را با الکل یا مخدر سرکوب میکنند اما هر از چند گاهی به بهانهای به خیابانها میریزند و با آشوبگری و تخریب اموال عمومی، هیجانات خود را تخلیه میکنند. انگار ما هم باید سزای غربی شدنمان را اینگونه بدهیم. سیاستهای توسعه غربی که دهه ۷۰ پایهگذاری کردیم هم اکنون محصولش را درو میکنیم. البته که اینها هنوز در اقلیتند و بسیار محدود، اما همین مقدار کم نیز دردآور است. خانواده، آموزش و پرورش و لقمه شبههدار و نحوه تربیت و مصرف رسانهای بیشترین نقش و تقصیر را در این ماجرا دارند.
یکی از مردم وابسته به مردم ایران برای آگاهی یافتن از خصوصیات هیولاهایی که در خیابان های ایران در حال وحشیگری و ضرب و شتم مبارزان انقلابی هستند به تجربیات خود با آنها رجوع کرده و آنها را توصیف نموده است. وی در توصیف این جانواران نوشته: به وضوح مشخص است هیچ استقلال و تفکر عمیق دینی و سیاسی ندارند. می توان تصور کرد که هدف مهمی در زندگی به جز هرچی آقامون بگه ندارند که آنهم لابد با توجه به تغیر دیدگاه مردم در کشور ما خیلی بساطش جور نیست! قاعدتا از زندگیشان احساس رضایت ندارند و هر کس را که عامل این عدم موفقیت بدانند با سختترین برخوردها و شعارها به او حمله میکنند؛ این عامل ناکامی می خواهد زن و آزادی به آنها معرفی شده باشد یا شاه، ترک، عرب و…
هر روز اطلاعاتی از ضرب و شتم کنندگان دریافت میکنم. همان جانوران دور از اخلاق و انسان. در توصیف آنها می گفتند: اکثرا دغدغه معیشتی ندارند. اهل چشم چرانی و منبرند! بدون قید و بند انسانی. معتقد به آزادی بی حد و حصر ولی فقیه در هر چیزی که بخواهد. به شدت نسبت به آزادی و مردم بغض دارند. آزادی و برابری را عامل ناخوشیشان میدانند. در اعترافاتشان مشخص شده پیوند خانوادگی شان به شدت قلابیست است و بعضا پدر و مادرهایشان از اینکه چه میکنند خبر ندارند. مردم میگویند بعضی هایشان که کمی به انسانیت نزدیکترند دچار شک می شوند. مادرانشان که از دلیل کبودی و جای سنگ روی تنشان بی خبرند گریه میکنند اما نمیدانند که ما مردم اغماض می کنیم! البته حساب سرکرده هایشان فرق دارد باید بمانند تا محاکمه شوند.
دکتر……. آنها را در جرگه وندالیسم دسته بندی می کند و میگوید: «وندالیسم» عارضه امروز مدرنیته است. بیماری نوظهوری که تقریبا در همه جوامع به ظاهر توسعه یافته مشاهده میشود. کودکانی که در هیات ها و مکتب طوسی پرورش پیدا میکنند و در پایگاه ها و پادگان های سپاه بزرگ میشوند. اکثرا هیجانات جوانی را با چشم چرانی و استمنا یا سرکوب درخواست مردم سرکوب میکنند اما هر از چند گاهی به بهانهای به خیابانها میریزند و با آشوبگری و تخریب اموال عمومی به نام مردم معترض، هیجانات خود را تخلیه میکنند. انگار ما هم باید سزای رحم کردنمان به اینها را اینگونه بدهیم. سیاستهای خمینی گری که دهه ۶۰ پایهگذاری کردند هم اکنون محصولش را درو میکنند. البته که اینها هنوز در اقلیتند و بسیار محدود، اما همین مقدار کم نیز دردآور است. خانواده، آموزش و پرورش و لقمه شبههدار و نحوه تربیت و مصرف رسانهای بیشترین نقش و تقصیر را در این ماجرا دارند.