ولادیمیر زلنسکی؛ در برابر تاریخ با چالشهای روبرو

نویسنده: مهراد

ولادیمیر زلنسکی رئیس جمهور اوکراین و رهبر مقابله کشورش با حمله روسیه از ماه فوریه سال ۲۰۲۰ بعد از گذشت چند ماه از حملات پی در پی به شرق اوکراین و دیگر مناطق، با میلیونها بی خانمان و جنگ زده و کشته علاوه بر ویرانی‌ها مواجه است. اکنون باید دید جنگی که ادامه دارد و محرک اصلی آن پیوستن اوکراین به پیمان نظامی ناتو و گسترش آن تا مرزهای روسیه بوده به کجا میرود؟ سهم اروپایی ها که بعد از سالها در اثنای جنگ اوکراین این کشور را به عنوان نامزد دریافت عضویت در اتحادیه اروپا پذیرفته‌اند و همچنین آمریکا به عنوان رهبر ناتو در این بحران و آینده آن چیست؟ و مهمتر اینکه آیا زلنسکی در مسیر صحیح پای گذاشته و حمایت غربی ها و قصد پیوستن به ناتو او را در برابر پوتین پیروز خواهد ساخت؟ او در برابر تاریخ اوکراین چگونه قضاوت خواهد شد…

ولادیمیر زلنسکی ۴۴ ساله که قبل از ریاست جمهوری اوکراین هیچگونه سابقه سیاسی نداشته و شهرت اصلی وی پای انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۱۹ اوکراین به بازی نقش رئیس جمهور در یک سریال کمدی برمیگردد. وی مسیر بسیار کوتاهی را تا رسیدن به این عرصه طی کرد بطوریکه مجموعه تلویزیونی «خادم ملت» که در آن نقش یک معلمی را بازی می کرد که به طور اتفاقی کاندید ریاست جمهوری شده و به عنوان رئیس جمهور پس از پیروزی، اوضاع آن زمانه کشورش به ریاست پترو پروشنکو را با طنز به نقد می‌کشد و تصویری از یک رئیس جمهور آرمانی میداد پس از پایان سریال با حمایت تهیه کنندگان آن سریال حزبی با نام همان سریال (خادم ملت) را تشکیل می دهند و زلنسکی در دنیای واقعی به عنوان رقیب همان رئیس جمهوری که وی را با طنز در یک سریال نقد کرده بود مطرح می گردد.

یک جمله از رئیس جمهور وقت اوکراین پترو پروشنکو در مناظره با زلنسکی بسیار تامل برانگیز بود “برای هدایت هواپیما به خلبان نیاز داریم و برای سیاست هم یک سیاستمدار…زلنسکی آن خلبان آموزش دیده برای هواپیمای سیاست نیست!” اما به عنوان کسی که سالها زندگی در کشور اوکراین را تجربه کرده‌ و با فرهنگ عامه مردم آن کشور آشنایی دارد باید گفت که سریال «خادم ملت» در اوکراین و نقدهای اساسی زلنسکی در نقش یک رئیس جمهور هم زمینه ساز محبوبیت بین مردم و هم حس اینکه یک فرد غیرسیاسی نیز وطن پرستانه می‌تواند کشور را بهتر از سیاسیون اداره کند در بین آنان نهادینه شده بود.

خاطرنشان می سازد که فضای سیاسی آن روزها در جهان نیز از ریاست جمهوری یک تاجر به نام دونالد ترامپ حیرت‌زده بود و نقش ویژه‌ای در شبیه سازی برای مردم اوکراین داشت که ولادیمیر زلنسکی را به عنوان ترامپِ اوکراین مطرح می‌کردند و حتی مقایسه نیز می شد.

در طول تاریخ این که یک فردِ اساساً سیاسی همیشه در زمامداری و سیاستورزی موفق بوده کلیّت ندارد اما این که یک هنرپیشه طنز که در نقد رئیس جمهور وقت با بازی نقش رئیس جمهور چقدر توانایی تحول و اجرای همان تصاویر آرمانی از یک خادم ملت در عمل را دارد بستگی به فهم سیاسی، سنجش شرایط و تحلیل وزنه‌های سیاسی در سیاست بین الملل دارد که با توجه به سه اصل گفته شده چگونه بتوان منافع مردم و کشور را حفظ کرده و برای آینده هدف ساخت.

اصل میهن‌پرستی به تنهایی برای هر فردی که زمامداری داخل و خارج یک کشور را عهده‌دار است می تواند به عنوان پیشران باشد ولی سنجش صحیح شرایط، چالش های روبرو نیز در کنار اصل مهمِ داشته های یک کشور و رئیس آن اعم از توان نظامی و اقتصادی و جایگاه استراتژیک و بین‌المللی، ثباتِ حفظ منافع ملی را منجر به هدف گذاری رو به پیشرفت می نماید.

ولادیمیر زلنسکی با وعده پایان دادن به بحران در شرق اوکراین که بعد از جنگی که در سال ۲۰۱۴ منجر به تصرف کریمه توسط پوتین و ظهور جدایی طلبان روسی زبانِ مورد حمایت وی شده بود به زنان اوکراینی که همسر یا پسران خود را در آن جنگِ ادامه دار از دست داده بودند و زنانی که همسر و فرزندانشان عضو ارتش اوکراین بوده و بیم فقدان آنان می رفت امید پایان دادن مخاصمه را داد و از طرفی هم بر پیوستن کشورش به پیمان ناتو و عضویت در اتحادیه اروپا تاکید ورزید.

ولادیمیر زلنسکی که میراث‌دار رای امیدوارانه اکثریت ملت اوکراین اما از جنس احساس بود ابتدا بعد از دیدار با پوتین اسیران دوطرف را مبادله کردند تا قدری آرامش، تنش در شرق اوکراین و خصومتِ با روسیه را فروکش کند. زلنسکی در ادامه که بیشترِ تخم مرغ های خود را در سبد عضویت اتحادیه اروپا و ناتو می‌چید هر از چندگاهی اظهارات عامه پسند و امیدوارکننده نیز بیان می‌کرد که به طور مثال با تشکیل کابینه تمام مردمی و متفاوت، قرار گرفتن تصویرش در ادارات دولتی و محل های کار را ممنوع کرد و به مردم اعلام کرد به جای تصویر وی تصاویر فرزندانشان را مقابل دیدگانشان بگذارند تا بفهمند برای آنان و آینده آنان در تلاشند.

در دوران ریاست جمهوری زلنسکی که همزمان با پایان دوره ریاست جمهوری پرزیدنت ترامپ همزمان بود اوضاع بر وفق مراد زلنسکی پیش میرفت و تلاش‌های دیپلماتیک اوکراین برای عضویت در اروپا و ثبات رو به رشد بدون هیچ واکنشی در جریان بود. ولادیمیر پوتین که در برابر غرب و آمریکایی که در راس آن پرزیدنت ترامپ را میدید هیچ حجمه‌ای ایجاد نمیکرد و در برابر اوکراینِ هم مرز خود که رنگ اروپایی تر میگرفت و بحث الحاق به ناتو را داشت در انزوا قرار گرفته بود.

به دوران پس از رسیدن جو بایدن به کاخ سفید به عنوان رئیس جمهور آمریکا می رسیم دوره‌ای که خلاء یک سیاستمدار زبده‌ای بمانند دونالد ترامپ وزنه‌های سیاسی و بسیاری روندها را که در دوره اول او تغییر کرده بود با تهدید معکوس شدن آنها به سمت جریان چپ جهانی مواجه کرد.

پوتین که خود به شخصه با هدیه دادن یک اسب پنجاه میلیون دلاری ریاست جمهوری ترامپ را در سال ۲۰۱۶ تبریک گفته بود این بار پس از انتخاباتی که به فراخور همه گیری کرونا متقلّبانه جو بایدن از حزب دموکرات را به منصه ظهور رسانده بود از آخرین سرانی بود که ریاست جمهوری بایدن را تبریک گفت. اما نکته اصلی فرصتی مغتنم برای پوتین بود که دیگر سیاستمدار کارکشته به نام ترامپ را در مقابل نمیدید و از این مهم برای عقده‌گشایی دیرین در برابر اروپا و پیمان ناتو استفاده کرد که سالها پیش وی را از عضویتش در آنها پس زده بودند و در برابر وی حجمه‌ها را گسترانیده بودند.مقاله‌ای به نام «پوتین چگونه پوتین شد» از ابتدا جریان ها و عواملی که پوتین امروزی را به وجود آورده با مستندات در همین تارنما شرح داده است.

اوکراین اولین هدف پوتین بود. خروج مفتضحانه ارتش آمریکا به دستور بایدن از افغانستان و تصرف آن کشور توسط تروریستان اسلامی طالبان یک چراغ سبز برای پوتین بود که عرصه را برای تاخت و تاز و گردنکشیِ تجاوزگرانه در برابر ناتو و غرب که قصد نزدیک شدن به مرز هایش در خاک اوکراین را داشت مناسب نشان داد.
خاطرنشان می سازد در دوران انتخابات ریاست جمهوری اوکراین سال ۲۰۱۸ که موج ضد روسی پس از اشغال کریمه و حمله به شرق اوکراین در سال ۲۰۱۴ به راه افتاده بود، مکالمه به زبان اوکراینی و نه روسی را برای کاندیداهای ریاست‌جمهوری ژستی وطن پرستانه و عامه پسند می کرد اما زلنسکی که خود متولد شرق اوکراین نیز است این کار را نکرد و با تکلم به زبان روسی حمایت شرق نشینان عمدتاً روس زبان را در کارزار انتخاباتی کسب نمود اما بعدها و در سال ۲۰۲۱ قانون مکالمه و کتابت به زبان اوکراینی در محافل رسمی و ادارات دولتی را ابلاغ کرد و این تصمیم باصطلاح وطنپرستانه و اشتباه، تنش را در شرق اوکراین زنده کرد تا بعدها دستاویزی برای پوتین باشد که به نام مقابله با فاشیسم و نجات مردم مناطق شرق نشین و روس زبان به اوکراین یورش ببرد.

نکته اصلی اینجاست که پافشاری زلنسکی برای عضویت در پیمان ناتو و گسترش آن در مرزهای روسیه در زمانی که بایدن به عنوان رئیس جمهور آمریکاست یک اشتباه سیاسی و حساب نشده بود و پوتین را که مجال عرض اندام در برابر غرب را پیدا کرده بود ترغیب به حمله به کشوری کرد که قدرت بازدارندگی خود را سال ۱۹۹۴ در بوداپست مجارستان طی یک معاهده در ازای به رسمیت شناختن تمامیت ارضیش (اوکراین) توسط روسیه به وساطت انگلیس و آمریکا با خلع سلاح از بمب اتمی که از دوران شوروی به ارث می ماند از دست داده بود! و از لحاظ نظامی هم هیچ پیشرفت و امکان بالقوه برای مقابله با ارتش روسیه در سال ۲۰۲۰ نداشت.

زلنسکی به سران ناتو و اروپا جهت حمایت و مقابله با روسیه امید بسته بود و حتی بر روی بُرش سیاسی غرب در برابر پوتین در بازدارندگی از وقوع جنگ حساب باز کرد اما غربی ها با تمدید وعده‌های ۸ ساله خود برای پذیرش اوکراین در اتحادیه اروپا و با ارسال سلاح ها و جنگ افزارهایی که به کارگیری آنها نیاز به آموزش و مستشار نظامی دارد همچنان رویه مقاومت در برابر روسیه را به زلنسکی تلقین مینمایند.

اکنون در روزی سخن به میان می‌آوریم که غربی ها با تصمیمی ناکارآمد، دو هم‌مرز دیگر روسیه یعنی فنلاند و سوئد را به عضویت ناتو می کشانند و آن را برای اعمال فشار و تمکین پوتین در برابر غرب و پایان دادن به جنگ در اوکراین به کار میبرند.
ولادیمیر زلنسکی در برابر تاریخ با چالش هایی روبه روست که تداوم جنگ با حمایت های غیر موثر و کژدار و مریز غربیها و انفعال آنها به خاطر بحران غذا و انرژی در برابر روسیه آینده تاریکی را نوید میدهد.

اگر زلنسکی حتی با قبول اینکه تا پنجاه سال کشورش به عضویت ناتو در نخواهد آمد و با توجه به عواقب جنگ سال ۲۰۰۸ در گرجستان، دیگر هم مرز روسیه که قصد الحاق به ناتو را داشت از اشغال سرزمینش سیاست ورزانه با توجه به شرایط زمانی جلوگیری می‌کرد و به روزی نمی‌رسید که از غربی‌ها تقاضای عاجل پدافند هوایی را برای مقابله با موشک باران کیِف کند و پذیرش نامزدی در اتحادیه اروپا را به عنوان حمایت کافی نداند! زلنسکی نیز می‌توانست منتظر دورانی بماند که مجدداً پرزیدنت ترامپ یا یک جمهوریخواه مورد حمایت وی سر کار بیاید تا با تغییر توازن سیاسی و قدرت، اهدافِ گرایش رسمی به غرب با عضویت در ناتو را پی بگیرد یا پیمان نظامی و تسلیحاتی مشترک را با آمریکا مستقلاً از ناتو برای بازدارندگی و تقویت ارتش کشورش پیش بگیرد! مقاله ای به نام «ناتو از ابتدا و چرایی مخالفت پرزیدنت ترامپ با آن» در همین تارنما نیز ماهیت ناتو از ابتدا و عملکرد این پیمان نظامی تا انفعال در برابر روسیه را بررسی کرده و به سران هر کشور که عضویت در ناتو پیشنهاد میشود عبرت بزرگی از یک خصومت برجامانده از جنگ سرد پس از جنگ جهانی دوم را می‌آموزد.

حال باید دید زلنسکی در برابر مردمی که تصاویر فرزندانشان را به عنوان انگیزه تلاش و آینده دار کردن کشور در برابر چشمانشان توصیه کرده بود و حال آنها به همراه فرزندانشان یا آواره و جلای وطن گشته و آینده‌ای با این شرایط ندارند و یا تصاویرشان در گورستان بر روی گورها نقش بسته چه خواهد کرد؟ اطمینانی که وی به زنان اکراینی از دور نگه داشتن جنگ برای حفظ جان مردان آنها در نبردها داده بود بجاست؟ تعریف نقش زلنسکی در تاریخ اوکراین نه به عنوان هنرپیشه موفق در صحنه سینما و طنز بلکه هنرش در سیاست و حفظ منافع مردم و کشور چگونه خواهد بود؟! و اینکه آیا جنگ میتوانست قابل پیشگیری باشد و چرا و با چه محاسباتی و کدام داشته ها ادامه یافت؟ لذا تاریخ از کوچکترین اشتباهاتِ ادامه‌دار سیاستمداران و غلبه نکردن آنان بر غرورِ سیاسیشان با هزینه دادن مردم و کشور نگذشته و نخواهد گذشت.

سخن آخر اینکه منافع مردم و مصالح هر کشور هیچگاه نباید قربانی تصمیمات نسنجیده‌ی سیاسی و یا پافشاری های متکی به دیگر قدرتها باشد و سیاست ورزی هنری است که کمتر مردان و زنانی در تاریخ آن را بازی نکردند بلکه زیرکانه آن را به منصه ظهور و به ثبت ماندگار تاریخ رساندند.
چرچیل میگوید: من بخاطر منافع مردمم با شیطان هم دست میدهم!

تلگرام کنگره ملی ایرانیان
chat