میراث ترامپ و سراب بازگشت به برجام

رژیم جمهوری اسلامی که ظهور سیاستمداری به نام ترامپ و خارج شدن آمریکا از برجام را بزرگ‌ترین معضل بین‌المللی و بحران سیاسی خود می‌دید با راه یافتن جو‌ بایدن به کاخ سفید منتظر اجرای وعده های انتخاباتی بایدن مبنی بر بازگشت به برجام بود، اما چرا این وعده حتی با رفتن ترامپ از کاخ سفید و آمدن یک رئیس‌ جمهور دموکرات که زمان انعقاد برجام در سال ۲۰۱۵ معاون اوباما بود قابل تحقق و بازگشت نیست؟!

سال۸۲ بود که ناگهان فعالیتهای مخفی رژیم خامنه‌ای در صنعت هسته‌ای و غنی‌سازی اورانیوم بازتاب جهانی پیدا کرد و این بزنگاه بزرگ در بحرانی شدن اوضاع سیاسی امنیتی رژیم نه صرفاً به خاطر اینکه دولت وقت آمریکا به ریاست جورج بوش پس از حوادث ۱۱ سپتامبر آمریکا برای مبارزه با تروریست های القاعده به افغانستان لشکر کشی کرده بود و نه بخاطر اینکه برای سرنگونی صدام حسین دیکتاتور عراق برای در اختیار داشتن بمبهای مخرب و تهدید در منطقه حمله نظامی کرده بود! بلکه دولت جرج بوش کشورهای عراق، کره‌شمالی و ایران را محور شرارت در دنیا معرفی کرده بود. بزرگترین بحران‌های سیاسی دقیقاً پس از افشای فعالیت های مخفیانه رژیم در غنی سازی اورانیوم و بدون نظارت آژانس هسته‌ای و زمانی که آمریکا در افغانستان و عراق با حضور نظامی دست به تغییرات اساسی زده بود.

رئیس دولت وقت رژیم، محمد خاتمی بود که مذاکرات هسته‌ای با آژانس و سه کشور اروپایی انگلیس، فرانسه و آلمان را برای خروج از بحران آغاز کرد. سر تیم مذاکره‌کننده نیز حسن روحانی، دبیر شورای امنیت وقت بود. دولت خاتمی نهایتاً با تأسی از توافق خامنه‌ای سیاست تعلیق داوطلبانه غنی‌سازی را اتخاذ کرد تا با داد و ستدهای سیاسی و مماشات از این معضل بزرگ تا زمانی که جرج بوش بر مسند قدرت در دور اول است رهایی یابد.

پس از پایان دولت خاتمی در سال ۸۴ دولت احمدی‌نژاد پس از روی کار آمدن، سیاست رفع تعلیق غنی‌سازی و ازسرگیری فعالیت های اتمی پیگیری شد و هر چه که از فرط مماشات در دولت خاتمی و تیم امنیتی به ریاست روحانی درصدد تلطیف اوضاع بر آمده بود به باد فنا داده شد و باز ایران در صدر اخبار جهانی به عنوان تهدید هسته‌ای در ساخت بمب اتمی به نُقل محافل سیاسی و خبری دنیا تبدیل شد!

تحریم های بین المللی و قطعنامه های شورای امنیت سازمان ملل از یکدیگر در صدد بازدارندگی رژیم پیشی میگرفت اما پافشاری رژیم در صنعت هسته‌ای و غنی‌سازی تبدیل به بخش حذف نشدنی از ایدئولوژی جمهوری اسلامی تبدیل شده بود تاجاییکه شعار “انرژی هسته‌ای حق مسلم ماست” به عنوان یک میثاق حیثیتی در جامعه مطرح شد. رژیم خامنه‌ای بواسطه پترودلارهای حاصل از فروش نفت تا بهاء بشکه‌ای ۱۵۰ دلار تمامی قطعنامه ها و تحریم‌های اعمال شده تا آنزمان را را ورق پاره قلمداد می‌کرد و در راستای ایدئولوژی و تمامیت‌خواهی خود بی‌حیاییِ سیاسی را در برابر ملت ایران و جهان اتخاذ کرده بود.

از ژانویه سال ۲۰۰۸ که دولت دموکرات باراک اوباما در آمریکا سر کار آمده بود یکی از مهمترین وعده های انتخاباتی اوباما حل بحران سیاسی هسته‌ای رژیم جمهوری اسلامی بود و یکی از عمده‌ترین رایزنی های خارجی دولت اوباما آغاز شد اما از آنجاییکه فشارهای سیاسی و تحریم های سابق متقاعد کردن رژیم و انعطاف سیاسی در پرونده هسته‌ای راهی از پیش نبرده بود و اوباما نیز روش‌های دیپلماتیک و رایزنی‌ها را دنبال می‌کرد عملاً به مقابله هوشمندانه و کاری با رژیم توتالیتر و سرکش جمهوری اسلامی آگاه نبود.

*کنگره ملی ایرانیان* و شخص امیرعباس فخرآور بنیانگذار و پیشگام طرح تحریم نفت رژیم این راهکار هوشمندانه را به عنوان قطع شاهرگ حیاتی رژیم و ضربه کاری در برابر عدم تمکین رژیم و فشارهای بین المللی در جهت توقف بی‌ثباتگریهای امنیتی رژیم در منطقه از جمله ترویج تروریسم و تهدید هسته‌ای پیگیر بود.
زمانیکه طرح تحریم نفت رژیم که حتی مطرح شدن آن در لفّافه نیز برای اپوزیسیون ایرانی و محافل سیاسی و بین‌المللی مُضحک و ناشدنی بود، امیرعباس فخرآور که با حمایت دولت جمهوری خواه بوش در سال ۸۵ به آمریکا به عنوان یک فعال سیاسی جمهوری‌خواه و مخالف رژیم آمده بود طرح جسورانه‌ی تحریم نفت رژیم را ابتدا در سفارت آمریکا واقع در امارات مطرح کرده بود و پس از عزیمت به آمریکا از اواخر دولت بوش به رایزنی و گفتگو با سناتورها و نمایندگان مجلس آمریکا در مورد تحریم نفت رژیم پرداخت که این طرح با کش و قوسهای فراوان در مجلس و سنای آمریکا به تصویب کنگره آمریکا رسید. نهایتاً در ۱۹ اکتبر سال ۲۰۱۲ باراک اوباما این مصوبه کنگره را امضا کرد که طبق آن تحریم‌های مربوط به انرژی رژیم، فروش نفت، گاز، پتروشیمی و صنایع مربوطه و همچنین بانک مرکزی عملا آغاز شد. در واقع تحریم نفت و قطع شاهرگ حیاتی رژیم معادلات و روند ادامه ناسازگاری حکومت خامنه‌ای با جهان را تغییر داد و در ابتدای آغاز تحریم نفت، رژیم دریافته بود که دیگر تحریم نفت، گاز و پتروشیمی و بانک مرکزی دیگر ورق پاره نیست، لذا انواع راهکارها را برای دور زدن تحریم و رساندن نفت به طرفهای قرارداد و مشتریان خود برای تامین بودجه جهت ادامه یکّه‌تازیهای ایدئولوژیک در منطقه و انکار انزوای سیاسی و بی نیازی های خود از تعاملات جهانی بود اما رژیمی که اقتصاد تقریبا و کاملاً وابسته به نفت و مشتقات آنرا داشت جدّیت یافتن تهدید اقتصادی علیه رژیم با تحریم نفت و همچنین قطعنامه های شدید در شورای امنیت سازمان ملل رژیم را تحت منشور هفت سازمان ملل مبنی بر تجویز حمله نظامی به قدرتها برای مقابله با سرکشیها و ادامه فعالیت های تهدید آمیز هسته‌ای و رساندن غنی‌سازی به ۲۰ درصد قرار داد.

این بار خامنه ای که حتی دریافت چندین نامه از باراک اوباما او را متقاعد برای تغییر مواضع نساخته بود با یک فتوای شرعی ساخت بمب اتمی را حرام اعلام کرد. دقیقاً این یک دستاویز برای اوبامایی بود که در برابر مخالفانش در داخل آمریکا و جمعیت یهودیان جهان بخاطر مماشات با رژیم و ناکارامدی سیاستهایش زیر هجمه سنگین بود و در سخنرانی سالانه خود در سازمان ملل به فتوای خامنه ای اشاره کرد و بر ادامه رایزنی‌های دیپلماتیک برای حل بحران سیاسی‌هسته‌ای رژیم تاکید می کرد کماینکه اوباما از مَکر و سیاست ورزی رهبر مذهبی و ایدئولوژیک رژیم بیخبر بود و فتوا را یک اصل و قرار مُتقن و غیرقابل انکار میدانست.

اما نکته مهم اینکه رژیم خامنه‌ای به دنبال خروج از بحران و یک توافق برای رفع تحریم ها بود و از طرفی هم از وجهه‌ی سیاسی‌اتمی خود که میلیاردها دلار ثروت مردم ایران را در چاه ویل هسته‌ای ریخته بود قدرت صرف نظر و کوچکترین تغییری را نداشت اما لاجرم مجبور به رهایی از بند تحریم ها و خروج از منشور هفت سازمان ملل و انزوای سیاسی بود و این مصادف بود با پایان دولت احمدی‌نژاد که نظام ولایت‌مدار خامنه ای به فکر توافقی حازمانه اما نه به دست طیف سیاسی نزدیک به خامنه‌ای بلکه به دست اصلاح طلبان بود که نهایتاً با روی کار آمدن حسن روحانی مأموریت ویژه توافق اساسی برای خروج از بحران هسته‌ای تیم مذاکره کننده را از شورای امنیت به وزارت خارجه جواد ظریف تغییر داد و ضمناً با رمز نرمش قهرمانانه از طرف خامنه ای چراغ سبز برای توافق با قدرت های بزرگ جهت خروج از منجلاب سیاسی و تحریم‌ها داده شد.

نهایتا، تیم مذاکره کننده رژیم به ریاست ظریف طی طولانی ترین مذاکرات سیاسی تاریخ معاصر در اتریش و تابستان ۲۰۱۵ میلادی به یک صلح و آتش‌بس رسانه‌ای که برجام اطلاق می‌شد و ماهیت توافق یا معاهده بین‌المللی را نداشت به عنوان” برنامه جامع اقدام مشترک بین قدرتهای ۵+۱ منعقد شد. از مزیت‌های برجام ۲۰۱۵ خروج رژیم از منشور ۷ شورای امنیت و قطعنامه ها و بعضی از تحریم ها از جمله تحریم هوشمندانه نفت بود. پس از برجام با توجه به بسته بودن سازوکار مالی رژیم، دولت اوباما پول های بلوکه شده مردم ایران را به صورت هوایی به رژیمی رساند که به ترویج تروریسم و یکه‌تازیهای خود با پترودلار ها میپرداخت.

سال ۲۰۱۶ و یکسال پس از برجام، پایان دولت اوباما در آمریکا بود و زمزمه‌هایی از روی کار آمدن مجدد جمهوریخواهان پس از ۸ سال در آمریکا به گوش می‌رسید. جمهوریخواهان و اسرائیلی‌ها که برجام را یک توافق بد، ناقص و از اشتباهات بزرگ سیاسی دموکراتها میدانستند از برچیده شدن آن با یک حرکت خودکار یاد می‌کردند که جواد ظریف نطق معروفی را در این مورد علیه سناتور جمهوریخواه “تام کاتن” اعلام کرده بود و وی را به بیسوادی در حوزه حقوق بین‌الملل متهم کرده بود.

دونالد ترامپ تاجر نخبه و سیاستمداری زبده، کاندیداتوری حزب جمهوریخواه را برای انتخابات ۲۰۱۶ یدک میکشید، خروج آمریکا از برجامی که یک توافق مفتضح و ناقص از نظر جمهوریخواهان قلمداد میشد بعنوان اولویت اقدام سیاست خارجی خود اعلام کرد.

بلاخره پرزیدنت ترامپ بر مسند قدرت نشست و مدت‌ها اوباما و دموکرات‌ها را به خاطر آنچه که یک توافق بد و ناقص با یک رژیم توتالیتر با اقدامات بی ثبات کننده در منطقه و تهدیدگر متحدین آمریکا در خاورمیانه سرزنش میکرد و با متحدینش درپی لغو این توافق،راهکارهای خروج و تمهیدات بعد از آن بود که در ماه می سال ۲۰۱۸ از برجام خارج شد و تحریم‌های اساسی از جمله نفت و صنایع وابسته همچنین بانک مرکزی را مجددا اعمال نمود.

تا قبل از پرزیدنت ترامپ، ۳۷ سال روسای جمهور آمریکا به شکلی یا با رژیم جمهوری اسلامی مماشات کرده بودند یا در بعضی موارد همکاری پشت پرده! این ظهور یک اَبَرسیاستمدار در تاریخ آمریکا و جهان بود که واقعاً و بطور جِد در برابر رژیم خامنه‌ای ایستاد و دوازده شرط معروف به شروط مرگ را که وجهه‌ی ایدئولوژیک و تمامیت خواه رژیم را به کلی هدف قرار داده بود را برای مذاکره با رژیم مطرح کرد.

مَخلص کلام اینکه، ترامپ قصد کشاندن سران رژیم به جلوی دوربینها و بازتاب تمکین آنها به شروط آمریکا و تجدیدنظر رفتارهای منطقه‌ای و سیاسی را کرد. شدیدترین تحریم های شخصیت های نظام،سپاه،صنایع و افرادی که در داخل و خارج درصدد دور زدن تحریم‌ها بودند را قاطعانه اجرا کرد. پرزیدنت ترامپ هوشمندانه اقدامات تحریک آمیز رژیم برای شروع حمله نظامی از طرف آمریکا و بهره‌کشی سیاسی خامنه‌ای از آن در مقابل خود آمریکا را بی‌پاسخ گذاشت چرا که طبق زمانبندی تا پایان ۴ سال ریاست جمهوری خود در پی تکمیل تحول بزرگی برای مقابله با رژیم خامنه‌ای و امکان ناپذیر بودن برای بازگشت به برجام ۲۰۱۵ بود.مع‌الوصف از تاریخی ترین معجزات سیاسی جهان پروژه‌ی”صلح ابراهیم” جهت ایجاد شرایطی برای پایان دادن به سال‌ها دشمنی اعراب و اسرائیل در منطقه و اتحاد در مقابل دشمن مشترکی به نام رژیم آخوندی بود و منافع اسرائیل را از کرانه باختری رود اردن به آن سوی سواحل خلیج فارس در امارات و کشورهای آن حوزه رساند.

حال دولت بایدن بزرگترین میراثدار پرزیدنت ترامپ از تحریمهای کمرشکنی که دموکراتها جسارت اندیشیدن آنرا نداشتند و انزوای سیاسی رژیم در دنیا، گرفته تا صلح اعراب و اسرائیل است. اکنون نیز رژیمی که به هوای رفتن پرزیدنت ترامپ بازگشت دموکراتها به برجام احیای سیاسی‌-مالی رژیم آخوندی را محقق شده میدید به فراخور همان میراث در اظهارات بایدن و بلینکلن صدای پرزیدنت ترامپ و مایک پامپئو را میشنود و آن تصور بازگشت به برجام ۲۰۱۵ سرابی بیش نیست. چراکه تاریخ آمریکا میراث‌دار سیاستمدار بزرگی است که یک رژیم یاغی را به خندقی از انزوا و مصیبت افکنده و هر دولتی در آمریکا طبق منافع تغییر ناپذیر آن کشور و متحدانش در جهان قاطعانه می‌تواند هر امتیازی را از رژیم خامنه‌ای گرفته و با تامین منافع اسرائیل و اعراب حوزه خلیج فارس در برچیدن برنامه هسته‌ای رژیم، تحرکات منطقه‌ای و همچنین تهدیدات موشکی، بازگشت به برجام ۲۰۱۵ را با خیال راحت غیر ممکن نشان دهد.

نویسنده: مهراد

خروج از نسخه موبایل