به بررسی شش مورد از چگونگی طراحی و اجرای عملیات های تروریستی و بیولوژیک توسط جریان چپ بین الملل میپردازیم اینکه چگونه از پذیرش مسئولیت فرار میکنند و جریان مقابل را مقصر جلوه میدهند.
نخست: در تمام مدت جنگ سرد، اولویت KGB در ژاپن، انداختن اختلاف میان ژاپن و آمریکا بود. جاسوسان سرویس F (بخشی از KGB که مسئول عملیات خرابکارانه بود) عملیاتی به نام ولکان را طراحی نمودند. قرار شد کتابخانه مرکزی فرهنگی آمریکا در توکیو توسط مامور momoto منفجر شود. برنامه این بود که یک پاکت سیگار آمریکایی حاوی مواد منفجره دقیقا مقارن با یک تظاهرات ضدجنگ آمریکا و ویتنام در این کتابخانه کار گذاشته شود. همزمان سرویس A (بخشی در KGB که مسئول جنگ روانی و دروغ و شایعهسازی بود) ماموریت یافت اعلامیههایی را به نام ملیگرایان افراطی ژاپنی منتشر کند که در آنها خواستار حمله به منافع آمریکا در ژاپن شده بودند (با این هدف که انفجار به آنها نسبت داده شود).
دوم: جنونآمیزترین طرحی که طی جنگ سرد توسط سرویس F برای ژاپن طراحی شد عبارت بود از دزدیدن مواد رادیواکتیو از آمریکا و آلوده کردن ساحل توکیو با آن، با این نیت که مقصر، زیردریاییهای آمریکاییای شناخته شوند که دقیقا همان زمان از پایگاه یوکوزاکا دیدار میکردند (و در نتیجه یک اعتراض ملی علیه آمریکا شکل گیرد).
سوم: در پاکستان، یکی از موثرترین تدابیر ویژه سرویس A، ساختن مدارک و اسناد جعلی از حملات بیولوژیک و میکروبی آمریکا بود. عملیات Tarakany (سوسکها) روی این ادعا متمرکز بود که کارشناسان آمریکایی در لاهور یک آزمایشگاه باکتریشناسی تاسیس کرده و مشغول آزمایش روی شهروندان پاکستانی هستند (و قاعدتا برای باورپذیر شدن این اسناد) همزمان بیماریهای دل و روده در محلات لیشین، مسلمبگ و سرخاب شیوع یافت!عاقبت، کار بالا گرفت و اوضاع در پاکستان به قدری رو به وخامت نهاد که دیلینیوز کراچی در ۱۱ فوریه ۱۹۸۲ گزارش داد که دکتر نلین، رئیس یک گروه پزشکی آمریکایی از پاکستان اخراج شد. روزنامه پاکستانی داون نیز گزارش داد پس از اخراج دکتر نلین، تیمی از پزشکان آمریکایی درخواست دیدار با مقامات پاکستانی را داشتهاند که قاعدتا نیت آنها از این درخواست، تلاش برای سرپوش گذاشتن بر جنایات خود بوده است!
چهارم: در ماه می ۱۹۸۲ KGB موفق شد این داستان خیالی را یک پله جلوتر ببرد. ماموران این سازمان در مطبوعات هند مقالاتی به چاپ رساندند بر این مبنا که مقامات نظامی هندی موفق شدهاند ارسال سلاحهای شیمیایی به پاکستان توسط آمریکا را ردیابی کنند؛ در این مقالات چنین آمده بود که ارسال این سلاحها در چارچوب توافقی انجام شده که در اوایل آگست بین اسلامآباد و واشنگتن صورت گرفته. (لازم است این نکته را اضافه کنیم که برای فهم بهتر تاثیر مخرب این کمپینهای سرویس A بایستی برگردید به سال ۱۹۸۲ و تنش شدید بین دهلی و اسلامآباد را به یاد بیاورید).
پنجم: در طی مبارزات انتخاباتی در سال ۱۹۶۶ در هند، یک مامور KGB با نام رمز میخائیل که در سفارت آمریکا در دهلی مشغول جاسوسی بود، توانست نمونه امضاها و سربرگهای آمریکایی را جمعآوری کند. سپس مامور دوم، یوری مودین ماموریت یافت که برای بیاعتبار کردن patil (یکی از هندیهای به شدت ضد کمونیسم و نامزد انتخابات) اقدام کند. نوشتههایی بر سربرگهای آمریکایی جای گرفت که روابط ویژه پاتیل و پاکستانیها را نشان میداد و اینکه او از ایالات متحده پولهای هنگفتی دریافت میکند. در نتیجه این اقدامات KGB، پاتیل که از اعضای بسیار پرنفوذ و میهندوست کنگره هند بود در انتخابات شکست سختی خورد. در ادامه این کمپین دروغ و شایعهسازی روسها، اسنادی ساختگی منتشر شد که (مثلا) توسط گوردون گلدشتاین از اداره پژوهش دریایی ایالات متحده آمریکا نگاشته شده بود و وجود سلاحهای میکروبی در تایلند و ویتنام را فاش میساخت. این سند ساختگی ابتدا در فری پرس بمبئی به چاپ رسید. سپس در ۷ مارس در تایمز لندن منتشر شد.
هفتهنامه هندی بلیتز مقالهای بلندبالا را بر اساس همین سند جعلی با فونت بسیار درشت چاپ کرد با این عنوان: ایالات متحده به جنگ میکروبی و هستهای اعتراف میکند. سرانجام (پس از اینکه در سراسر دنیا مقالات متعددی بر اساس این سند جعلی منتشر شد و این دروغ که حالا در بسیاری از مجلات و روزنامههای معتبر منتشر شده و دیگر کاملا باورپذیر مینمود) رادیو مسکو آنها را به عنوان سندی قطعی مبنی بر اینکه آمریکا در ویتنام سلاح میکروبی به کار گرفته، قرائت کرد.
ششم: سازمان مخوف KGB در اجرای اینگونه عملیاتها و ایجاد جنگ روانی علیه ایالات متحده در ایران نیز سابقهای طولانی دارد که به عنوان نمونه میتوان به ماجرای زیر اشاره کرد. در سال ۱۹۵۷ شاه به کمک CIA و موساد ساواک را تاسیس کرد که هدف اصلی آن مبارزه با عملیات خرابکارانه چپها بود. KGB نیز به نوبه خود با یک رشته تدابیر تماموقت این اقدام شاه را تلافی کرد. به عنوان مثال در فوریه سال ۱۹۵۸ سرویس A نامهای را از جان فاستردالس(وزیر خارجه وقت آمریکا) جعل کرد که خطاب به سفیر آمریکا در تهران نوشته شده بود و تواناییهای شاه برای اداره مملکت را کوچک جلوه داده و تلویحا گفته بود آمریکا برای سقوط شاه توطئه میکند. شاه در آن زمان نسبت به دودوزهبازی احتمالی آمریکاییها بدگمان بود و این نامه تعمدا بر این حس ناامنی شاه انگشت میگذاشت و به آن میافزود.
ماموران KGB در تهران این نامه را بین نمایندگان بانفوذ مجلس و سردبیران روزنامهها پخش کردند، با این نیت که یکی از آنها به دست شاه برسد، که به موقع هم رسید. شاه کاملا فریب خورد و یک نسخه از آن را برای سفارت آمریکا فرستاد و توضیح خواست. با اینکه سفارت این نامه را به عنوان نامهای جعلی تکذیب کرد اما شاه هرگز این تکذیب را باور نکرد. در نتیجه این اقدام و برخی اقدامات دیگر KGB، شاه در سال ۱۹۶۱ شخصا دستور داد که بعضی از افسران میهندوست ارتش (که به آمریکا گرایش داشتند) کنار گذاشته شوند.
منبع: آرشیو میتروخین با اندکی تلخیص و دخل و تصرف