مقدمه:در خبرها آمد که اعضای آنتیفا و Black lives matter و گروههای چپگرا و حتی برخی مردم عادی برای پایین کشیدن مجسمه آبراهام لینکلن به عنوان فردی که نماد و حامی بردهداری بوده اقدام کردهاند!
واقعیت تاریخی اما این است که همین مجسمه، به عنوان تشکر و گرامیداشت، با پول و کمکهای مالی بردههایی ساخته شد که به کمک لینکلن و سیاستهای انسانی او در لغو بردهداری، آزادی خود را به دست آورده بودند.
بد نیست بدانید که آبراهام لینکلن آنچنان برای لغو بردهداری مصمم بود که نه تنها با حزب دمکرات که تماما موافق بردهداری بودند به مبارزه پرداخت، بلکه حتی با همحزبیهای خود درگیر شد تا لغو بردهداری را به سرانجام برساند. او ایالتهای جنوبی را که به بردهداری اصرار داشتند محاصره دریایی کرد و آزادی بردههای جنوب را اعلام نمود و از طریق زمینی نیز ارتشی را به آن ایالتها ارسال کرد. این سیاستها منجر به جنگ داخلی و در نهایت به قیمت جانش تمام و ترور شد؛ انسانی بزرگ و سیاستمداری با اخلاق که هرگز حاضر نشد بر سر اصول انسانی، دست به سیاسیکاری بزند و از مواضع درست خود کوتاه نیامد. نمونه این سیاستمداران با هویت که برای به ثمر رساندن ارزشهای انسانی، حتی از جنگ و انگ جنگطلب خوردن ابایی ندارند در عصر ما نایاب است.
سخن نهایی:
به نظر میرسد که چپ بینالملل در سیستم آموزشی آمریکا کاملا رخنه کرده و برای نسل جدید حتی مسائل بدیهی تاریخی را نیز وارونه جلوه داده است؛ مشابه این نفوذ را در دهه ۴۰ و ۵۰ در کشور خود شاهد بودیم که منجر به پرورش نسلی بیگانه با فرهنگ اصیل و غنی ایران شد که به جای نگاه کردن به افتخارات ملی و جهانی ما همانند بزرگانی چون فردوسی و کوروش کبیر، آرمان و آمال خود را در کتابهای مارکس و لنین جستجو میکرد و به جای اینکه خواهان ایجاد تمدنی بر پایه اخلاقیات کوروش باشد، به دنبال ایجاد جامعه بیطبقه توحیدی بود؛ تلاشی که نتایج مخرب آن را در ۴۱ سال گذشته شاهد هستیم.